fake j hope
fake j_hope
part*14
با خودم گفتم یعنی چی میخواد کاره جیهوپه تموم کنه یعنی میخواد بکشش وایی امکان نداره
من که نمیتونم باور کنم بزار برم کمکش
🧠: نه لینا تو کجا میخوای بری ممکنه خودت آسیب ببینی خب ولش کن بمیره اینجوری بیشتر خودت راحت میشی
🫀: لینا حرف منو گوش کن برو نجاتش بده چیزی نمیشه
دو دل بودم چیکار کنم نجاتش بدم یا نه وایی چیکار کنم
🫀: لینا سریع برو ممکنه به جیهوپ اسیب برسونه تو که خودت مافیایی کار خودت خوب بلدی پس میتونی
🧠: من نمیدونم هرکاری میخوای بکن
یعنی چی مغز یکم کمکم کن برم یانه
🧠: خب باشه برو
من میتونم
🧠🫀: آره میتونی
از آشپز خونه رفتم بیرون دیدم دختره از پشت داره میره سمت جیهوپ
از دید جیهوپ
از پشتم صدا پا شنیدم
هوبی: دینا اومدی
دینا: اهمم فقط نگام نکن
هوبی: اتفاقی افتاده
چرخیدم نگاه کردم دیدم یه اسلحه تو دست دیناست رو به من گرفته
دینا: یک دو...
خواست سه رو بگه که یکی از پشت یه دستمال گذاشت جلوی دهنش و دینا بیهوش شد افتاد
رفتم سمت جیهوپ
ا.ت: خوبی
هوبی: ها
ا.ت: گفتم که خوبی
هوبی: آرررههه
#جیهوپ
#فیک
#سناریو
part*14
با خودم گفتم یعنی چی میخواد کاره جیهوپه تموم کنه یعنی میخواد بکشش وایی امکان نداره
من که نمیتونم باور کنم بزار برم کمکش
🧠: نه لینا تو کجا میخوای بری ممکنه خودت آسیب ببینی خب ولش کن بمیره اینجوری بیشتر خودت راحت میشی
🫀: لینا حرف منو گوش کن برو نجاتش بده چیزی نمیشه
دو دل بودم چیکار کنم نجاتش بدم یا نه وایی چیکار کنم
🫀: لینا سریع برو ممکنه به جیهوپ اسیب برسونه تو که خودت مافیایی کار خودت خوب بلدی پس میتونی
🧠: من نمیدونم هرکاری میخوای بکن
یعنی چی مغز یکم کمکم کن برم یانه
🧠: خب باشه برو
من میتونم
🧠🫀: آره میتونی
از آشپز خونه رفتم بیرون دیدم دختره از پشت داره میره سمت جیهوپ
از دید جیهوپ
از پشتم صدا پا شنیدم
هوبی: دینا اومدی
دینا: اهمم فقط نگام نکن
هوبی: اتفاقی افتاده
چرخیدم نگاه کردم دیدم یه اسلحه تو دست دیناست رو به من گرفته
دینا: یک دو...
خواست سه رو بگه که یکی از پشت یه دستمال گذاشت جلوی دهنش و دینا بیهوش شد افتاد
رفتم سمت جیهوپ
ا.ت: خوبی
هوبی: ها
ا.ت: گفتم که خوبی
هوبی: آرررههه
#جیهوپ
#فیک
#سناریو
۶.۷k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.