رقابت سخت پارت ششم

اینم پارت ششم 😍💜💋
#جنی
نگران شدیم
پس کجا بودن
دوباره رفتیم بیرون
تو هتل رو گشتیم نبود
حیاط هتل نبودن
دم ساحل نبودن
خیلی ناراحت بودیم
یهو دیدیم از تو اب صدای خنده میاد
پوففف دیوونه ها
رزی با شلوارک و تاپ بود اونم رفت تو اب
من فقط لباسی پوشیده بودم که نمیتونستم برم تو اب
رفتم لباس عوض کردم و رسیدم ساحل با دویدن رفتم تو اب
بازی کردیم نفهمیدم چی شد که .........
_جنی
_جنی
_جنی بلند شووووو
چشامو باز کردم دیدم رو تخت هستم
_چی دیشب چی شد
_شما داشتی زیر ابی میرفتی که تا ده دقیقه نیومدی بالا کشیدمت بالا دیدیم نفس نمیکشی اوردیمت بیمارستان هتل
_چییی بریم اتاق من نمیخوام تو بیمارستان باشم
_باشه میریم
_چرا 😭😭 چرا همش اینطوری میشهه
_جنی نگران نباش
#رزی
اجازه مرخصشو گرفتم
رفتیم اتاق یکم موهای جنی رو سشوار کشیدم بعد لباسشو بهش دادم
پوشید رفتیم پایین برای اینکه باید با هم مشورت میکردیم
نشستیم رو مبل لابی
ما دومین گروهی بودیم که رسیدیم
گروه اسپا از ما زود تر رسیده بودن
وینتر : جنی شنیده بودم رفتی بیمارستان چی شد؟؟
_میگم الان دارن گروهای دیگه میان
_جنی بگو اصلا خودم میگم دیشب نزدیک بود تو اب غرق شه
_وا الان خوبی
_اره مرسی💜