گمشده در قلبم
گمشده در قلبم
پارت۲۱
بعد عکس از چت که گفتم مزاحم نشه گرفتم و فرستادم.هنوزم مویچیرو عصبانی بود و شونه هام رو شدیدا فشار میداد.معلوم بود در شرایطیه که کارد بزنی خونش در نمیاد.
شونه هام داشت خرد میشد ولی تقریبا چیزی نگفتم تا شرمنده نشه.و اینکه الان داشتیم بعنوان دوتا دختر حرف میزدیم نه یه دختر یه پسر.
چشمم به اطراف خورد.طوری بود که اصلا به وسط شهر شباهت نداشت.
تایپ کردم:نامحسوس اطراف رو ببین!حس خطر میکنم!
به راننده گفتم:ببخشید آقا آدرس شهربازی رو میگید لطفا؟
جوابی نداد.
پامو به پای مویچیرو زدم که اروم سر تکون داد.تایپ کردم:آماده باش که از ماشین بپریم بیرون.
سرتکون داد.دنبال فرصت مناسب گشتم و با دیدن قفل باز در،سه بار دست مویچیرو رو فشردم و با فشار سوم درو باز کردم و خودمو انداختم بیرون از ماشین.مویچیرو هم به دنبالم پرید بیرون و هردومون روی زمین افتادیم که تاکسی توقف کرد.اطراف طوری بود که بنظر میومد تو محل خلافکار ها ایستادیم.و واقعا هم همینطور بود.مویچیرو دیگه تظاهر نمیکرد.دستمو گرفت و دنبال خودش کشید و دویید.دستمو محکم گرفته بود.انقد دوییدیم تا ازون محله خارج شدیم.نمیدونم اون تاکسیه چیشد خداروشکر دنبالمون هم نیومد.
تصمیم گرفتیم پیاده بریم.اینطوری امن تر بود یا حداقل اسنپ بگیریم.
پارت۲۱
بعد عکس از چت که گفتم مزاحم نشه گرفتم و فرستادم.هنوزم مویچیرو عصبانی بود و شونه هام رو شدیدا فشار میداد.معلوم بود در شرایطیه که کارد بزنی خونش در نمیاد.
شونه هام داشت خرد میشد ولی تقریبا چیزی نگفتم تا شرمنده نشه.و اینکه الان داشتیم بعنوان دوتا دختر حرف میزدیم نه یه دختر یه پسر.
چشمم به اطراف خورد.طوری بود که اصلا به وسط شهر شباهت نداشت.
تایپ کردم:نامحسوس اطراف رو ببین!حس خطر میکنم!
به راننده گفتم:ببخشید آقا آدرس شهربازی رو میگید لطفا؟
جوابی نداد.
پامو به پای مویچیرو زدم که اروم سر تکون داد.تایپ کردم:آماده باش که از ماشین بپریم بیرون.
سرتکون داد.دنبال فرصت مناسب گشتم و با دیدن قفل باز در،سه بار دست مویچیرو رو فشردم و با فشار سوم درو باز کردم و خودمو انداختم بیرون از ماشین.مویچیرو هم به دنبالم پرید بیرون و هردومون روی زمین افتادیم که تاکسی توقف کرد.اطراف طوری بود که بنظر میومد تو محل خلافکار ها ایستادیم.و واقعا هم همینطور بود.مویچیرو دیگه تظاهر نمیکرد.دستمو گرفت و دنبال خودش کشید و دویید.دستمو محکم گرفته بود.انقد دوییدیم تا ازون محله خارج شدیم.نمیدونم اون تاکسیه چیشد خداروشکر دنبالمون هم نیومد.
تصمیم گرفتیم پیاده بریم.اینطوری امن تر بود یا حداقل اسنپ بگیریم.
۱.۰k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.