سناریو
#سناریو
وقتی بهشون میگی تو یه مافیایی و من ازت میترسم !
نامجون : اوه نه بیب نباید از من بترسی!
جین : ترس ؟ چرا اون وقت من چیکارت کردم؟
ا.ت : ه...هیچی ...فقط
جین : ( پرید وسط حرفت) کافیه ... کاری نکردم پس برات بهتره که ازم نترسی بیب ...
شوگا : ترس ؟ خیلی وقته معنیش برای من از دست رفته ...پس بهتره که برای تو هم بی معنی بشه بیب ..
جی هوپ:( ناراحت میشه و بغض میکنه)
اوه درسته ا.ت من یه مافیا ام ... ولی ... مافیای بدی نیستم ... من آدم بدی هم نیستم ...من کسی رو اذیت نکردم ...هیچ وقت ... (و داشت ادامه میداد که تو سریع پریدی وسط حرفش)
ا.ت : نه ...نه تو ادم بدی نیستی که هیچی بهترين آدمی هستی که دیدم ... متأسفم که این حرفو زدم ...( بغلش کردی)
جی هوپ: اشکالی نداره بیب🥲🫀
جیمین: عه ... چرا؟
ا.ت : چون مافیایی ...
جیمین: آها...اومد و در گوشت گفت : میخوای یکاری کنم که بجز مافیا بودنم از چیزهای دیگه ای که دارم هم بترسی؟🤲😈
تهیونگ: آها... اومد جلوت ایستاد و گفت : بایدم ازم بترسی ... ولی نه بخاطر اینکه مافیام بخاطر اینکه گاهی ناخواسته عصبیم میکن با کارات و حرفات....آره اون وقتا بترس ...ازم بترس ( لحن ترسناک )
کوک: اینکه مافیام که خوبه ... این جوری میتونم هر کسی که اذیتت کرد رو بکشم یا زنده زنده دفن کنم ... ( لحن ترسناک و خنده وحشتناک)
ا.ت : (خشکت میزنه)
کوک: (میاد و میبوستت و بغلت میکنه ...همراه اون خنده ترسناکش)
مایل به حمایت بیب ¿
وقتی بهشون میگی تو یه مافیایی و من ازت میترسم !
نامجون : اوه نه بیب نباید از من بترسی!
جین : ترس ؟ چرا اون وقت من چیکارت کردم؟
ا.ت : ه...هیچی ...فقط
جین : ( پرید وسط حرفت) کافیه ... کاری نکردم پس برات بهتره که ازم نترسی بیب ...
شوگا : ترس ؟ خیلی وقته معنیش برای من از دست رفته ...پس بهتره که برای تو هم بی معنی بشه بیب ..
جی هوپ:( ناراحت میشه و بغض میکنه)
اوه درسته ا.ت من یه مافیا ام ... ولی ... مافیای بدی نیستم ... من آدم بدی هم نیستم ...من کسی رو اذیت نکردم ...هیچ وقت ... (و داشت ادامه میداد که تو سریع پریدی وسط حرفش)
ا.ت : نه ...نه تو ادم بدی نیستی که هیچی بهترين آدمی هستی که دیدم ... متأسفم که این حرفو زدم ...( بغلش کردی)
جی هوپ: اشکالی نداره بیب🥲🫀
جیمین: عه ... چرا؟
ا.ت : چون مافیایی ...
جیمین: آها...اومد و در گوشت گفت : میخوای یکاری کنم که بجز مافیا بودنم از چیزهای دیگه ای که دارم هم بترسی؟🤲😈
تهیونگ: آها... اومد جلوت ایستاد و گفت : بایدم ازم بترسی ... ولی نه بخاطر اینکه مافیام بخاطر اینکه گاهی ناخواسته عصبیم میکن با کارات و حرفات....آره اون وقتا بترس ...ازم بترس ( لحن ترسناک )
کوک: اینکه مافیام که خوبه ... این جوری میتونم هر کسی که اذیتت کرد رو بکشم یا زنده زنده دفن کنم ... ( لحن ترسناک و خنده وحشتناک)
ا.ت : (خشکت میزنه)
کوک: (میاد و میبوستت و بغلت میکنه ...همراه اون خنده ترسناکش)
مایل به حمایت بیب ¿
۱۰.۱k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.