شروووووع
شروووووع
__________________01√2___________
رسیدیم ب ی عمارت بزرگ دهنم وا موند
یونگی دستمو گرفت و بردم داخل
یونگی: جیهووووووپ بیا ببین برات دختر اوردم
دیدم ی پسر خوشتیپ و جذاب داشت از راه پله میومد پایین
جیهوپ: چتع این کیع(سرد)
یونگی: این از این ب بد دخترع من میرم ت هم باهاش اشنا شو
یونگی رفت
ات: سلام
جیهوپ: سلام بیا بشین
رفتم نشستم
جیهوپ: خو....معرفی کن
ات من..پارک اتم و ۱۵ سالمع
جیهوپ: خوبع منم جانگ هوسوکم هرگاه جیهوپم صدام میزنن و ۲۷ سالع
ات: چی صدات کنم
جیهوپ: بابا.
ات: باشه..
جیهوپ: باید ی سر قانون..
ات: چ قانونی
جیهوپ: مگ من بت اجازع دادم حرف بزنی(داد)
ات: ب..بخشید بابا
جیهوپ:
۱بدون اجازم نمیری بیرون
۲وسط حرفم نپر
۳خوب درساتو میخونی همیشه باید ۲۰ بگیری
۴ توی مدرسه با هیچ پسری لاس نمیزنی
۵از حرفام چون و چرا نکن
ات:.....
جیهوپ:میتونی حرف بزنی
ات: من از مدرسه بدم میاد
جیهوپ: نکنه میخوای تنبیهت کنم
ات: نه نه باشع بابا گوه خوردم
جیهوپ:هوم
ات:بابایی تو کارت چیع؟
جیهوپ:بزرگ ترین مافیای جهان
ات: واقا ینی من بابای مافیا دارم
جیهوپ: همینطور میبینی اره
ات: بابا
جیهوپ: بگو
ات: رنگ مورد علاقت؟
جیهوپ: سفید سیاه(سرد)
ات: رپ بلدی
جیهوپ: هوم
ات: پس مث همیمم ولی من خوابو خیلی دوس دارم
جیهوپ: ولی من نه(سرد)
ات: گرسنمع
جیهوپ: ب اجوما بگو برات غذا درس کنع
پا شدم رفتم توی اشپز خونه و به اجوما گفتم برام رامیون درس کنع
خدمتکار: ۲ روزع از اینجا فرار میکنی
ات: چرا
خدمتکار: چون اون سرد و بی احساسه و خیلی بی رحمه و سادیسم داره
ات: اشکاب ندارع من بابامو دوس دارم
خدمتکار: عایششش
اجوما کاسه رامیون رو روی اپن گذاشت و شروع کردم ب خوردن از اجوما تشکر کردم رفتم توی سالن دیدم بابا نیس رفتم ت اتاقش دیدم خواب بود منم رفتم پیشش خوابیدم
________________01√2__________
پایان همه رو میخوام الان بزارم چون از قبل نوشتم و امادس
__________________01√2___________
رسیدیم ب ی عمارت بزرگ دهنم وا موند
یونگی دستمو گرفت و بردم داخل
یونگی: جیهووووووپ بیا ببین برات دختر اوردم
دیدم ی پسر خوشتیپ و جذاب داشت از راه پله میومد پایین
جیهوپ: چتع این کیع(سرد)
یونگی: این از این ب بد دخترع من میرم ت هم باهاش اشنا شو
یونگی رفت
ات: سلام
جیهوپ: سلام بیا بشین
رفتم نشستم
جیهوپ: خو....معرفی کن
ات من..پارک اتم و ۱۵ سالمع
جیهوپ: خوبع منم جانگ هوسوکم هرگاه جیهوپم صدام میزنن و ۲۷ سالع
ات: چی صدات کنم
جیهوپ: بابا.
ات: باشه..
جیهوپ: باید ی سر قانون..
ات: چ قانونی
جیهوپ: مگ من بت اجازع دادم حرف بزنی(داد)
ات: ب..بخشید بابا
جیهوپ:
۱بدون اجازم نمیری بیرون
۲وسط حرفم نپر
۳خوب درساتو میخونی همیشه باید ۲۰ بگیری
۴ توی مدرسه با هیچ پسری لاس نمیزنی
۵از حرفام چون و چرا نکن
ات:.....
جیهوپ:میتونی حرف بزنی
ات: من از مدرسه بدم میاد
جیهوپ: نکنه میخوای تنبیهت کنم
ات: نه نه باشع بابا گوه خوردم
جیهوپ:هوم
ات:بابایی تو کارت چیع؟
جیهوپ:بزرگ ترین مافیای جهان
ات: واقا ینی من بابای مافیا دارم
جیهوپ: همینطور میبینی اره
ات: بابا
جیهوپ: بگو
ات: رنگ مورد علاقت؟
جیهوپ: سفید سیاه(سرد)
ات: رپ بلدی
جیهوپ: هوم
ات: پس مث همیمم ولی من خوابو خیلی دوس دارم
جیهوپ: ولی من نه(سرد)
ات: گرسنمع
جیهوپ: ب اجوما بگو برات غذا درس کنع
پا شدم رفتم توی اشپز خونه و به اجوما گفتم برام رامیون درس کنع
خدمتکار: ۲ روزع از اینجا فرار میکنی
ات: چرا
خدمتکار: چون اون سرد و بی احساسه و خیلی بی رحمه و سادیسم داره
ات: اشکاب ندارع من بابامو دوس دارم
خدمتکار: عایششش
اجوما کاسه رامیون رو روی اپن گذاشت و شروع کردم ب خوردن از اجوما تشکر کردم رفتم توی سالن دیدم بابا نیس رفتم ت اتاقش دیدم خواب بود منم رفتم پیشش خوابیدم
________________01√2__________
پایان همه رو میخوام الان بزارم چون از قبل نوشتم و امادس
۳.۹k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.