part48

ا/ت: کی برمیگردی؟
تهیونگ: نمیدونم شاید یک ساله دیگه
ا/ت: یک سال؟
تهیونگ: اره شاید یک ماه کی میدونه شاید هواپیما سقوط کرد مردم
ا/ت: افسرده شدی؟ دیگه نمیای شرکت؟
تهیونگ: مرخصی گرفتم
ا/ت: خب من باید دستیار کی باشم؟
تهیونگ: یعنی اگر من اینجا هم باشم تو حاضری دستیارم باشی
ا/ت: اره چون رئیسی بهتر از تو ندیدم
تهیونگ: میری بیرون کارمو انجام بدم
ا/ت: باشه
رفتم بیرون از اتاقش

چند دقیقه بعد
تهیونگ با همه خداحافظی کرد و رفت منم بعد رفتم پایین
ا/ت: تهیونگ رفت؟
رانا: اره عزیزم
دلم براش تنگ میشه یعنی بخاطر من رفت؟

چند روز بعد
ا/ت: زن عمو من چیکار کنم؟
رانا: دوسش داری یا نه؟
ا/ت: نمیدونم بتونم باهاش رابطه عاشقونه ای داشته باشم یا نه
رانا:بیا پسره بهم معرفی کن ببینمش
ا/ت: نه زن عمو من خودمم نمیتونم ببینمش خیلی جدی بهم گفت چند ساله عاشقمه و رفت
رانا: چقدر عجیب احساس توهم نپرسید؟
ا/ت: نه چون میدونست من حس عاشقانه ای بهش ندارم ولی هیچوقت فکر نمیکردم عاشق من باشه
رانا: دقیقا مثل عموت منو عموت باهم دوست صمیمی بودیم یه روز اومد بهم گفت من دیگه نمیتونم باهات دوست باشم من عاشقتم و بعد از اون تا دوماهی رفت حتی احساس منم نپرسید ولی بعد که برگشت خودم رفتم بهش گفتم دوسش دارم
خب این هم پسر همین عموعه
ا/ت: زن عمو من الان چیکار کنم
رانا: به قلبت نگاه کن ببین میتونی باهاش باشی یانه
ا/ت: چند روز ندیدمش خیلی دلم براش تنگ شده ولی نمیدونم میتونم باهاش باشم یا نه
رانا: فکر کن عزیزم فکر کن
ا/ت: نمیدونم زن عمو برم پیش یه مشاور
رانا: مشاور که از دل تو خبر نداره قشنگم خودت باید فکر کنی حتی شده یک سال اگر واقعا دوسش داری بهش بگو و اصلا خجالت نکش
ا/ت: زن عمو تو خیلی مهربونی خیلی دوست دارم

یک ماه بعد
ا/ت: تهیان من این فیلم رو خیلی دوست دارم بیا ببینیم باهم
تهیان: باشه
رانا: نه ا/ت بزار تهیان بره درسشو بخونه برو پسرم برو
تهیان: باشه
ا/ت: وقتی خوندی بیا پایین
تهیان: باشه
جونهو: صبح بخیر
ا/ت: ساعت ۱۱ بیدار شدی میگی صبح بخیر امروز تعطیله روز های تعطیل دوست داری
جونهو: نه من عاشق کارمم
جونسو: ا/ت عمو
ا/ت: جانم عمو
جونسو: پدربزرگ و مادربزرگ کجا هستند؟
ا/ت: رفتند خونه داداش آقاجون
جونسو: خونه عموم
ا/ت: اهمم
جونهو: چه بارونی میاد خیلی خوبه
ا/ت: اهمم

تق تق تق
رانا: ا/ت برو درو باز کن
ا/ت: باشه
رفتم درو باز کردم
/:سلام
ا/ت: سلام شما؟ صبر کن یونهو؟
یونهو: کیم ا/ت؟

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۸۳)

part49

part50

part47

part46

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط