بهار رفت و زمستان من تمام نشد

بهار رفت و زمستان من تمام نشد

عذاب باغچه باسوختن تمام نشد

چه کوه ها که نهادند سر به شانه ی هم

در این میانه غم کوهکن تمام نشد

  "کجای این شب تیره...کجا بیاویزم  *"

که از تو حسرت این پیرهن تمام نشد    

سکوت کردی و رفتی...ولی درون سرم

صدای ممتد سوت ترن تمام نشد

دلم گرفت...دلم تنگ شد...دلم ترکید  ...

دلم تمام...ولی عمر من تمام نشد

 

# عاشقانه ...
دیدگاه ها (۱)

ناگهان آمدی به خلوتِ من، تا به خود آمدم دچار شدمعشق من بودی ...

انگار دست های تو تب دارند...لرزی عجیب در تنت افتادههرچند بست...

سلام دوستان ، عصر جمعه تون بخیر ...

به مردادی ترین گرما قسم ، بدجور دلتنگمشبیه گچ شده از دوری ات...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط