پارت ۴
پارت ۴
ترجیح دادم خودم رو به بیهوشی بزنم ببینم این شتر کی بودکه با چوب زد پس کلم ولی خب یه حدسایی دارم چرا زده اون شتر هم باور کرد بیهوشم منو با خودش ورداشت برد توی ساختمون متروکه ...
از نظر شخص سوم من 🗿
چی یو رو به یکی از ستون های ساختمون بستن وشروع کردن به زر زر کردن بدون اینکه بدونن این خر اونی که میخواهند نیست
چی یو هم با چشم بسته به حرف اون چهار تا اسکلی که فکر میکنن میتونن یه این راحتی بدزدنش گوش میداد
اسکل۱ : خوبه ما الان برگه برنده داریم جلوی تومان
اسکل 3 : الان که معاون دسته اول تومان پیش ماست مجبورن به حرفمون گوش کنن
اسکل 2: فقط یکم آسون نبود گرفتنش ?
اسکل 1 : معلومه که آسون نبود ما باهوشیم که آنقدر سریع گیرش انداختیم . 😼
در این قسمت های حرف های اسکول ها چی یو داشت از خنده جر میخورد ولی چرا ؟
(توی ذهن چی یو ) اسکول ها شما دنبال تومان هستین ؟ نگران نباشید با چیزی که الان شما بستینش میتونید کل دنیا رو ببرید رو هوا
البته قبلش خودم میکشم تون اگه هم نکنم ...
و بله چی یو یاد یه خاطره خنده دار افتاد و ترکید یا بهتره بگم جر خورد یهو از خنده🗿
👌
اون چهار تا شتر هم با اعصبانیت بهش زل زده بودن
چی یو : داش های شتر زاده من اگه معاون دسته اول بودم آنقدر راحت گیر شما نمی افتادم اسکول ها من خواهرشم اشتباه گرفتین
اسکول ۴ : هه فکر کردی بچه ایم خودمون دیدیم از مقر تومان اومدی بیرون بعدشم اگه صورت نانازت رو دوست داری بهتره دیگه به ما نگی شتر زاده (لحن از خود رازی )
چی یو ویو
آنقدر دوست داشتم کاوازاکی اینجا بود یه چک بهش میزد ولش
خودایا چرا اینا آنقدر نفهمن من میگم خره اینا میگن پرستو عه اصلا هرچی بادا باد
چی یو : عوف اصلا تو بیا صورت منو داقونش کن (لحن مسخره )
اسکل ۴ :منو مسخره کردی عوضی ( لحن عصبی )
مثل این میمون های وحشی حمله کردن تا جون داشتم کتکم زد حیف هنوز وقتش نشده وگرنه بهت میگم دنیا دست کیه
حالا که فکر میکنم حق داره ناراحت شده این شتر زاده نیست میمون زادست اشتباه از من بوده باید درست صداش کنم
اسکل 1: ببینم بازم میتونی گوه بخوری بچه نانازی (پوزخند )
چی یو : داش مرسی من غذا شمارو نمی خورم میترسم یوقت گشنه بمونین (لبخند حرص درار)
اسکل ۳ : بگیرینش انقدر بزنینش آدم بشه بفهمه باید با ما چطوری زر بزنه (عصبی - داد )
چی یو : زر رو که شما میزنید منم فقط حرف میزنم اونم از نوع حقیقتش حالا بسوز میمون شتر نما (پوسخند داغون )
یهو رم کردن چهارتایی ریختن سرم تا میتونستن زدنم دیگه یکم درد داشت ولی نه اونقدر که باز دلم نخواد سر به سرشون بزارم و به ریش نداشتشون نخندم ...
چی یو : ........
ترجیح دادم خودم رو به بیهوشی بزنم ببینم این شتر کی بودکه با چوب زد پس کلم ولی خب یه حدسایی دارم چرا زده اون شتر هم باور کرد بیهوشم منو با خودش ورداشت برد توی ساختمون متروکه ...
از نظر شخص سوم من 🗿
چی یو رو به یکی از ستون های ساختمون بستن وشروع کردن به زر زر کردن بدون اینکه بدونن این خر اونی که میخواهند نیست
چی یو هم با چشم بسته به حرف اون چهار تا اسکلی که فکر میکنن میتونن یه این راحتی بدزدنش گوش میداد
اسکل۱ : خوبه ما الان برگه برنده داریم جلوی تومان
اسکل 3 : الان که معاون دسته اول تومان پیش ماست مجبورن به حرفمون گوش کنن
اسکل 2: فقط یکم آسون نبود گرفتنش ?
اسکل 1 : معلومه که آسون نبود ما باهوشیم که آنقدر سریع گیرش انداختیم . 😼
در این قسمت های حرف های اسکول ها چی یو داشت از خنده جر میخورد ولی چرا ؟
(توی ذهن چی یو ) اسکول ها شما دنبال تومان هستین ؟ نگران نباشید با چیزی که الان شما بستینش میتونید کل دنیا رو ببرید رو هوا
البته قبلش خودم میکشم تون اگه هم نکنم ...
و بله چی یو یاد یه خاطره خنده دار افتاد و ترکید یا بهتره بگم جر خورد یهو از خنده🗿
👌
اون چهار تا شتر هم با اعصبانیت بهش زل زده بودن
چی یو : داش های شتر زاده من اگه معاون دسته اول بودم آنقدر راحت گیر شما نمی افتادم اسکول ها من خواهرشم اشتباه گرفتین
اسکول ۴ : هه فکر کردی بچه ایم خودمون دیدیم از مقر تومان اومدی بیرون بعدشم اگه صورت نانازت رو دوست داری بهتره دیگه به ما نگی شتر زاده (لحن از خود رازی )
چی یو ویو
آنقدر دوست داشتم کاوازاکی اینجا بود یه چک بهش میزد ولش
خودایا چرا اینا آنقدر نفهمن من میگم خره اینا میگن پرستو عه اصلا هرچی بادا باد
چی یو : عوف اصلا تو بیا صورت منو داقونش کن (لحن مسخره )
اسکل ۴ :منو مسخره کردی عوضی ( لحن عصبی )
مثل این میمون های وحشی حمله کردن تا جون داشتم کتکم زد حیف هنوز وقتش نشده وگرنه بهت میگم دنیا دست کیه
حالا که فکر میکنم حق داره ناراحت شده این شتر زاده نیست میمون زادست اشتباه از من بوده باید درست صداش کنم
اسکل 1: ببینم بازم میتونی گوه بخوری بچه نانازی (پوزخند )
چی یو : داش مرسی من غذا شمارو نمی خورم میترسم یوقت گشنه بمونین (لبخند حرص درار)
اسکل ۳ : بگیرینش انقدر بزنینش آدم بشه بفهمه باید با ما چطوری زر بزنه (عصبی - داد )
چی یو : زر رو که شما میزنید منم فقط حرف میزنم اونم از نوع حقیقتش حالا بسوز میمون شتر نما (پوسخند داغون )
یهو رم کردن چهارتایی ریختن سرم تا میتونستن زدنم دیگه یکم درد داشت ولی نه اونقدر که باز دلم نخواد سر به سرشون بزارم و به ریش نداشتشون نخندم ...
چی یو : ........
۴.۳k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.