اصلا من موندم چیفویو چطوری با این گیسو کمند رفیق شده این
اصلا من موندم چیفویو چطوری با این گیسو کمند رفیق شده این خیلی زبون نفهمه آخرش هم به چیفویو پیام دادم گفت حالش بهتره سریع میاد اینجا منو نجات بده
عامو اینجا انقدر پسر داره ماشاالله یکی از اون یکی تیکه تر داداشم عجب رفیقای رنگا رنگی داره میتونه از هم تشخیص شون بده ؟
همینطوری با قیافه زاری داشتم اینور و اونور رو نگاه میکردم که یکی رفت بالا منبر شروع به گ..... اهم اهم سخنرانی کردن
رو به یکی که موهاش یاسی بود (میتسویا) کردم گفتم
چی یو : داش این کیه رفته بالا منبر
انگار بهش برق وصل کرده باشی برگشت و با چشم های تا دسته بیرون زده منو نگاه کرد و گفت
مو یاسی (میتسویا) چیفویو یعنی چی اون کیه حالت خوبه (با بهت و شک )
اون گیسو کمنده اومد و خیلی آروم گفت
گیسوک کمند: نپرس این منم میگه نمیشناسه بعد جلسه میخوام ببرمش دکتر یوقت سرش ضربه نخورده باشه π_π
چی یو : به مولا من چیفویو نیستم خواهرشم =_=
یطوری نگاهم کردن بعد هم اون مو یاسی یه گفت
مو یاسی: منم باهات میام نگرانش شدم بدبخت فکر میکنه دختره
بعد هم رو دادن به اونی که بالا منبر رفته بود زر زر میکرد منم چون هیچی نمیفهمیدم چشم هامو به آسمان زیبای آبی دادم و به ابر ها زل زدم....
با پسه کله ای که بهم خورد دست از زل زدن برداشتم و نگاهم رو به اون یارویی که پس کله ای زده بود دادم یه یارو موز مانند بود که زده بود پس کلم
چی یو : داش مگه مرض داری میزنی کله مفت نیست که +_+
بعدش هم به اینور اونور نگاه کردم همه رفته بودن بجز چند نفر که گویا کنده اینجا بودن ...
موز مانند (کازوتورا ) تو آسمون چی بود زل زده بودی بهش -_-
با نگاهی که توش وادافاک موج میزد زل زدم تو چشماش اونم کم نیاورد یبار دیگه زد پس کلم (ب-ب)
با اومدن چیفویو نگاه های بهت زده ی ملت به سمت ما حمله ور شد جوری نگاه میکردن که انگار جن دیدن این داداش خره ما هم سر رسید داد زد (باجی سان ) یعنی دلم میخواد بمیرم ¥_¥
چیفویو که داد زد باجی سان این گیسوکمنده
رو به من کرد و با شوک گفت
گیسو کمند: این چیفویو ماعه تو کی هستی زود خودتو معرفی کن
چی یو :داش گفتم خواهرشم تو و اون کله یاسی باور نکردین
مو یاسی : الان کله یاسی با من بودی -_-
چی یو : داش کله یاسی دیگه ای میبینی اینجا ؟
چیفویو : وای ببخشید معرفی نکردم ایشون (اشاره به من ) خواهر دوقلوی من چی یو هستش امروز چون مریض بودم بجای من رفت امتحان بده
اون گیسو کمند که فهمیدم همون باجی سان معروف هستش با گونه های سرخ در افق محو شد من که نفهمیدم چشه اون مو یاسی یه هم با نگاهی که انگار مطمئنی این دختره منو آنالیز میکرد بعد از اون طرف موز مانند یه نگاه به آسمون یه نگاه هم به اون دستش که باهاش پس کله ی منو زده بود نگاه میکرد
و...
عامو اینجا انقدر پسر داره ماشاالله یکی از اون یکی تیکه تر داداشم عجب رفیقای رنگا رنگی داره میتونه از هم تشخیص شون بده ؟
همینطوری با قیافه زاری داشتم اینور و اونور رو نگاه میکردم که یکی رفت بالا منبر شروع به گ..... اهم اهم سخنرانی کردن
رو به یکی که موهاش یاسی بود (میتسویا) کردم گفتم
چی یو : داش این کیه رفته بالا منبر
انگار بهش برق وصل کرده باشی برگشت و با چشم های تا دسته بیرون زده منو نگاه کرد و گفت
مو یاسی (میتسویا) چیفویو یعنی چی اون کیه حالت خوبه (با بهت و شک )
اون گیسو کمنده اومد و خیلی آروم گفت
گیسوک کمند: نپرس این منم میگه نمیشناسه بعد جلسه میخوام ببرمش دکتر یوقت سرش ضربه نخورده باشه π_π
چی یو : به مولا من چیفویو نیستم خواهرشم =_=
یطوری نگاهم کردن بعد هم اون مو یاسی یه گفت
مو یاسی: منم باهات میام نگرانش شدم بدبخت فکر میکنه دختره
بعد هم رو دادن به اونی که بالا منبر رفته بود زر زر میکرد منم چون هیچی نمیفهمیدم چشم هامو به آسمان زیبای آبی دادم و به ابر ها زل زدم....
با پسه کله ای که بهم خورد دست از زل زدن برداشتم و نگاهم رو به اون یارویی که پس کله ای زده بود دادم یه یارو موز مانند بود که زده بود پس کلم
چی یو : داش مگه مرض داری میزنی کله مفت نیست که +_+
بعدش هم به اینور اونور نگاه کردم همه رفته بودن بجز چند نفر که گویا کنده اینجا بودن ...
موز مانند (کازوتورا ) تو آسمون چی بود زل زده بودی بهش -_-
با نگاهی که توش وادافاک موج میزد زل زدم تو چشماش اونم کم نیاورد یبار دیگه زد پس کلم (ب-ب)
با اومدن چیفویو نگاه های بهت زده ی ملت به سمت ما حمله ور شد جوری نگاه میکردن که انگار جن دیدن این داداش خره ما هم سر رسید داد زد (باجی سان ) یعنی دلم میخواد بمیرم ¥_¥
چیفویو که داد زد باجی سان این گیسوکمنده
رو به من کرد و با شوک گفت
گیسو کمند: این چیفویو ماعه تو کی هستی زود خودتو معرفی کن
چی یو :داش گفتم خواهرشم تو و اون کله یاسی باور نکردین
مو یاسی : الان کله یاسی با من بودی -_-
چی یو : داش کله یاسی دیگه ای میبینی اینجا ؟
چیفویو : وای ببخشید معرفی نکردم ایشون (اشاره به من ) خواهر دوقلوی من چی یو هستش امروز چون مریض بودم بجای من رفت امتحان بده
اون گیسو کمند که فهمیدم همون باجی سان معروف هستش با گونه های سرخ در افق محو شد من که نفهمیدم چشه اون مو یاسی یه هم با نگاهی که انگار مطمئنی این دختره منو آنالیز میکرد بعد از اون طرف موز مانند یه نگاه به آسمون یه نگاه هم به اون دستش که باهاش پس کله ی منو زده بود نگاه میکرد
و...
۴.۹k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.