پارت ۴
پارت ۴
مانیانا:ا/ت این پسره واسه چی دنبال ما راه افتاده ؟
ا/ت:دعوتش کردم بیاد خونمون
مانیانا : از دست تو دو روز هست باهاش دوست شدی ؟ چطوری اعتماد میکنی اخه؟
ا/ت به حرف مانیانا گوش نمیده و با یانگ سو سوار ماشین میشه و میرن خونه ا/ت
یانگ سو وقتی میرسه خونه همش حواسش به در و دیوار و به غذا و حرف های ا/ت اصلا توجه نمیکنه
ا/ت:به چی نگاه میکنی یانگ سو ؟
یانگ سو :هیچی فقط واسم جالبه من تا حالا خونه به این بزرگی ندید بودم
ا/ت:راستی یه روز بگو خانوادت بیان خونمون
مانیانا با چشم بهش اشاره میکنه که بس کنه
یانگ سو متوجه میشه و میگه
یانگ سو :ممنون از دعوتتون ولی من خانواده ای ندارم
مامان ا/ت: واقعا ؟پس الان کجا زندگی میکنی؟
یانگ سو :هر جا که بتونم الان توی یه رستوران میخوابم که در ازای جای خواب توی رستوران کار میکنم
ا/ت: واقعا پس چطوری درس میخونی؟
یانگ سو :هیچی از مدرسه که میام کار میکنم شبا درس میخونم
مانیانا :اوم من یه عذر خواهی بهت بدهکارم خیلی بد دربارت فکر کردم
یانگ سو :اشکالی ندارع من عادت دارم
مانیانا :میتونی یه مدت اینجا بمونی.در ازاش هیچی هم نمیخواد بدی
مامان ا/ت:اره اینجا بمون توی درسا هم به ا/ت کمک بکن
یانگ سو:ممنونم ولی ......
مامان ا/ت:ولی ندارع بمون دیگه لطفا
یانگ سو :باشه..
مانیانا :بابا رو چیکار میکنی ؟
مامان ا/ت:اون با من !
حمایت یادت نره لاولی •-•
مانیانا:ا/ت این پسره واسه چی دنبال ما راه افتاده ؟
ا/ت:دعوتش کردم بیاد خونمون
مانیانا : از دست تو دو روز هست باهاش دوست شدی ؟ چطوری اعتماد میکنی اخه؟
ا/ت به حرف مانیانا گوش نمیده و با یانگ سو سوار ماشین میشه و میرن خونه ا/ت
یانگ سو وقتی میرسه خونه همش حواسش به در و دیوار و به غذا و حرف های ا/ت اصلا توجه نمیکنه
ا/ت:به چی نگاه میکنی یانگ سو ؟
یانگ سو :هیچی فقط واسم جالبه من تا حالا خونه به این بزرگی ندید بودم
ا/ت:راستی یه روز بگو خانوادت بیان خونمون
مانیانا با چشم بهش اشاره میکنه که بس کنه
یانگ سو متوجه میشه و میگه
یانگ سو :ممنون از دعوتتون ولی من خانواده ای ندارم
مامان ا/ت: واقعا ؟پس الان کجا زندگی میکنی؟
یانگ سو :هر جا که بتونم الان توی یه رستوران میخوابم که در ازای جای خواب توی رستوران کار میکنم
ا/ت: واقعا پس چطوری درس میخونی؟
یانگ سو :هیچی از مدرسه که میام کار میکنم شبا درس میخونم
مانیانا :اوم من یه عذر خواهی بهت بدهکارم خیلی بد دربارت فکر کردم
یانگ سو :اشکالی ندارع من عادت دارم
مانیانا :میتونی یه مدت اینجا بمونی.در ازاش هیچی هم نمیخواد بدی
مامان ا/ت:اره اینجا بمون توی درسا هم به ا/ت کمک بکن
یانگ سو:ممنونم ولی ......
مامان ا/ت:ولی ندارع بمون دیگه لطفا
یانگ سو :باشه..
مانیانا :بابا رو چیکار میکنی ؟
مامان ا/ت:اون با من !
حمایت یادت نره لاولی •-•
۵.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.