اربابکیم
#ارباب_کیم ♣️
#پارت_54
+حالم بهتر شده بود ولی نه زیاد.
تو این چند وقت خیلی چیزهای مشکوکی میدیدم.
یوجین هر روز میومد شرکت و میرفت.
یونا هم تو خونه کارای مشکوکی انجام میداد.
ولی این وسط بیشتر موقع میا منشی تهیونگ خصوصی با یوجین حرف میزد.
از دفتر کارم بیرون زدم و یه سری مدارک رو چون تهیونگ داخل شرکت نبود برای جین بردم.
تق تق
£ بیا تو
+مدارک رو گذاشتم رو میزش و گفتم:
خوبی؟
£ به نظرت خوبم اون مردک یوجین هر بار میاد تو شرکت میره پیش میا.
+شاید نسبت فامیلی داشته باشن.
£نمیدونم
راستی ا/ت بهتر شدی؟
+یکمی الان میخوام برم دکتر ببینم چم شده.
£ آها
+فعلا
از اتاق جین بیرون رفتم و به سمت مطلب دکتر رفتم و اولین اسم منو صدا زد.
وارد اتاقش شدم.
علامت دکتر¥
¥خانم هوانگ ا/ت
+بله خودم هستم.
¥گفتین که چه علائمی دارین؟
+همش سردرد و حالت تهوع میگیرم.
¥اگه میشه روی این تخت دراز بکشید تا یه تست ازتون بگیرم.
+باشه
روتخت دراز کشیدم و دکتر شروع کرد به گرفتن تست.
¥فعلا بلند شید.
+خانم دکتر من بیماری خاصی دارم؟
¥نگران نباش یه خبر خوب برات دارم تو.............
ادامه دارد.................♣️
#پارت_54
+حالم بهتر شده بود ولی نه زیاد.
تو این چند وقت خیلی چیزهای مشکوکی میدیدم.
یوجین هر روز میومد شرکت و میرفت.
یونا هم تو خونه کارای مشکوکی انجام میداد.
ولی این وسط بیشتر موقع میا منشی تهیونگ خصوصی با یوجین حرف میزد.
از دفتر کارم بیرون زدم و یه سری مدارک رو چون تهیونگ داخل شرکت نبود برای جین بردم.
تق تق
£ بیا تو
+مدارک رو گذاشتم رو میزش و گفتم:
خوبی؟
£ به نظرت خوبم اون مردک یوجین هر بار میاد تو شرکت میره پیش میا.
+شاید نسبت فامیلی داشته باشن.
£نمیدونم
راستی ا/ت بهتر شدی؟
+یکمی الان میخوام برم دکتر ببینم چم شده.
£ آها
+فعلا
از اتاق جین بیرون رفتم و به سمت مطلب دکتر رفتم و اولین اسم منو صدا زد.
وارد اتاقش شدم.
علامت دکتر¥
¥خانم هوانگ ا/ت
+بله خودم هستم.
¥گفتین که چه علائمی دارین؟
+همش سردرد و حالت تهوع میگیرم.
¥اگه میشه روی این تخت دراز بکشید تا یه تست ازتون بگیرم.
+باشه
روتخت دراز کشیدم و دکتر شروع کرد به گرفتن تست.
¥فعلا بلند شید.
+خانم دکتر من بیماری خاصی دارم؟
¥نگران نباش یه خبر خوب برات دارم تو.............
ادامه دارد.................♣️
- ۴.۶k
- ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط