تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود همیشه عادت داشت وقت

تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت:«نه شما بد عادت شده‏ اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم. امروز خسته‏ ام.به زانو ایستادم». می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می ‏ایستاد. اصرارکردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگیرفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است.

#سردار‌شهید‌عباس‌کریمی
به روایت همسر

📚 منبع : تبیان

#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۰)

#حضرت_آیت‌الله_بهجت قدس‌سره :بالاترین ذکر به نظر حقیر، «ذکر ...

وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ و او با شماست هرجا که با...

برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غو...

کسی که تمام مسائل را با معیار خودش می سنجد، خدا کمکش نمی کند...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 85 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩خان...

My sweet trouble 42✨صبح تو بغل تهیونگ بیدار شدم، زل زدم به ص...

شب بود. سکوت خانه، سنگین‌تر از آن بود که یک سقف بتواند تحمل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط