48 Part
صدای زنگ گوشی کوک بلند شد.
جونگ کوک: بله؟
دایون: گوشی رو میدی به ا/ت؟
...
ا/ت: کی میاد؟
دایون: امروز. باید بهش بگم نه؟
ا/ت: نه نگو. بهش بگو رفتم سفر.
دایون: باشه ولی وقتی زنگ زد خیلی عصبانی بود. لطفا یه کاری کن. میترسم.
ا/ت: نمیخواد بترسی. لیا کنارت هست. مراقبته.
دایون: ولی چرا انقدر یهویی؟
ا/ت: من که خبری ندارم. همینم تو بهم گفتی.
دایون: یعنی الان وسایلم رو جمع کنم؟
ا/ت: کاری دیگه ای هم مگه میشه انجام داد؟
" پایان تماس "
جونگ کوک: چیزی شده؟
...
بابا: ا/ت کجاست؟
دایون:...
بابا: ا/ت کجاست ؟ ( داد )
دایون: بابا چیشده؟ چرا اینجوری.. ( گریه )
بابا: مگه نگفتی ا/ت پیشته؟
دایون: چرا اما...
لیا: آقا. لطفا آروم باشید! ا/ت سفره. دو ماه دیگه برمیگرده.
بابا: پس چرا جواب تماس های منو نمیده؟
لیا: گوشیش خراب شده همین.
بابا: همین الان باهاش تماس میگیری و میگی امشب برگرده همینجا. اون پسره جونگ کوک هم پیششه نه؟
دایون: جونگ کوک؟
بابا: همون مرتیکه. دیگه مهم نیست باشه یا نه. فقط به ا/ت بگو بیاد اینجا. تا امشب فقط صبر میکنم.
...
لایک
♥️
جونگ کوک: بله؟
دایون: گوشی رو میدی به ا/ت؟
...
ا/ت: کی میاد؟
دایون: امروز. باید بهش بگم نه؟
ا/ت: نه نگو. بهش بگو رفتم سفر.
دایون: باشه ولی وقتی زنگ زد خیلی عصبانی بود. لطفا یه کاری کن. میترسم.
ا/ت: نمیخواد بترسی. لیا کنارت هست. مراقبته.
دایون: ولی چرا انقدر یهویی؟
ا/ت: من که خبری ندارم. همینم تو بهم گفتی.
دایون: یعنی الان وسایلم رو جمع کنم؟
ا/ت: کاری دیگه ای هم مگه میشه انجام داد؟
" پایان تماس "
جونگ کوک: چیزی شده؟
...
بابا: ا/ت کجاست؟
دایون:...
بابا: ا/ت کجاست ؟ ( داد )
دایون: بابا چیشده؟ چرا اینجوری.. ( گریه )
بابا: مگه نگفتی ا/ت پیشته؟
دایون: چرا اما...
لیا: آقا. لطفا آروم باشید! ا/ت سفره. دو ماه دیگه برمیگرده.
بابا: پس چرا جواب تماس های منو نمیده؟
لیا: گوشیش خراب شده همین.
بابا: همین الان باهاش تماس میگیری و میگی امشب برگرده همینجا. اون پسره جونگ کوک هم پیششه نه؟
دایون: جونگ کوک؟
بابا: همون مرتیکه. دیگه مهم نیست باشه یا نه. فقط به ا/ت بگو بیاد اینجا. تا امشب فقط صبر میکنم.
...
لایک
♥️
۳۷.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.