تکپارتی جونگکوک
#تکپارتی_جونگکوک
P⁴
ا/ت: عه کوک
یونا: جوابشو نده ولش کن تا ادب شه
ا/ت: نه جوابشو نمیدم
ویو کوک
هرچقدر به ا/ت زنگ میزدم جواب نمیداد فکر کنم زیادی زدمش دلش
شکسته، اخه عوضی تو سر شرکت عصبانی چرا سر اون بدبخت خالی میکنی؟ یه بار نشده این اتفاق پیش نیاد
+میخوای امشب بیای خونه ما؟
ا/ت: اگه زحمتی نیست
+نه بابا چه زحمتی(به سمت خونه ی یونا راه میوفتن)
ا/ت:مرسی
ویو کوک
کلی به ا/ت زنگ زدم نگرانش بودم نکنه بلایی سرش اومده باشه...
سوییچ ماشینو برداشتم رفتم سوار ماشین شدم و رفتم دنبال ا/ت
حدودا ¼ سئول و دنبالش گشتن تا بلخره...
یونا: عه عه ا/ت اون کوک نیست؟
ا/ت: برام مهم نیست
یونا: یه لحضه نگا کننن
ا/ت: اوه اوه چرا خودشه هیچ ریکشنی نشون نده فقط بیا به راهمون ادامه بدیم
+اوک
کوک: ا/تتتتتت
+او شت دیدت
ا/ت: هیچی نگو
کوک: ا/تتتتت(از ماشین پیاده میشه میزنه شونه ی ا/ت تا متوجه بشه)
ا/ت: بله؟ به من دست نزن لاشی🤨
کوک: من واقعا متاسفم لطفا برگرد
ا/ت: مـــنــــ ازتـــــ مـــتـــنـــفـــرم
کوک: هع! من این بلارو سر صورت قشنگت اوردم؟
ا/ت: اصن برام مهم نیست تو کی هستی از کجا اومدی فقط برو دیگه هیچوقتم دنبالم نیا فردا هم تو دادگاه میبینمت
کوک: دادگاه؟! ا/ت تروخدا منو به ببخش من عصابم خورد بود
ا/ت: به من ربطی نداره فردا باید بیای دادگاه اونجا تکلیفتو مشخص میکنم
+ساعت ۱ شب ولش کن بیا بریم
P⁴
ا/ت: عه کوک
یونا: جوابشو نده ولش کن تا ادب شه
ا/ت: نه جوابشو نمیدم
ویو کوک
هرچقدر به ا/ت زنگ میزدم جواب نمیداد فکر کنم زیادی زدمش دلش
شکسته، اخه عوضی تو سر شرکت عصبانی چرا سر اون بدبخت خالی میکنی؟ یه بار نشده این اتفاق پیش نیاد
+میخوای امشب بیای خونه ما؟
ا/ت: اگه زحمتی نیست
+نه بابا چه زحمتی(به سمت خونه ی یونا راه میوفتن)
ا/ت:مرسی
ویو کوک
کلی به ا/ت زنگ زدم نگرانش بودم نکنه بلایی سرش اومده باشه...
سوییچ ماشینو برداشتم رفتم سوار ماشین شدم و رفتم دنبال ا/ت
حدودا ¼ سئول و دنبالش گشتن تا بلخره...
یونا: عه عه ا/ت اون کوک نیست؟
ا/ت: برام مهم نیست
یونا: یه لحضه نگا کننن
ا/ت: اوه اوه چرا خودشه هیچ ریکشنی نشون نده فقط بیا به راهمون ادامه بدیم
+اوک
کوک: ا/تتتتتت
+او شت دیدت
ا/ت: هیچی نگو
کوک: ا/تتتتت(از ماشین پیاده میشه میزنه شونه ی ا/ت تا متوجه بشه)
ا/ت: بله؟ به من دست نزن لاشی🤨
کوک: من واقعا متاسفم لطفا برگرد
ا/ت: مـــنــــ ازتـــــ مـــتـــنـــفـــرم
کوک: هع! من این بلارو سر صورت قشنگت اوردم؟
ا/ت: اصن برام مهم نیست تو کی هستی از کجا اومدی فقط برو دیگه هیچوقتم دنبالم نیا فردا هم تو دادگاه میبینمت
کوک: دادگاه؟! ا/ت تروخدا منو به ببخش من عصابم خورد بود
ا/ت: به من ربطی نداره فردا باید بیای دادگاه اونجا تکلیفتو مشخص میکنم
+ساعت ۱ شب ولش کن بیا بریم
۲۸.۴k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.