تکپارتی جونگکوک
#تکپارتی_جونگکوک
P⁵
+ساعت ۱ شب ولش کن بیا بریم
ا/ت: ساکت
کوک: یا میای خونه یا میای خونه کدوم؟
ا/ت: گزینه ۳
کوک: برای همیشه پس درو روت قفل میکنم
ا/ت: به یه ورم
کوک: ا/ت دوباره داری عصابمو خورد میکنی
ا/ت: تو عصابت کی خورد نیست؟ من ر.یدم به خودتو اخلاقت عوضیــــ
کوک:(ا/ت و براید بقلش میکنه و به زور میبرتش خونه)
ا/ت: هییی منو ول کن مرتیکه ی عنتررررر
کوک: نه ولت نمیکنم تا برسیم خونه
ا/ت: چرا نمیفهمی من ازت متنفرمممممممممم
کوک: ولی من متنفر نیستم
ا/ت: داریییی عذابمممم میدیییی لنتیییی ولم کنننن چی میخوای از جون منننن هاننننن(با داد)
کوک: هیس کوچولو من بهت قول از این به بعد یه زندگی رویایی برات بسازم
ا/ت: لازم نکرده این گوه خوریا اصن به تو نیومده
کوک: حالا میبینیم
*چند دقیقه بعد*
ویو کوک
چند دقیقه بعد که به خونه نزدیک شدیم ا/ت با کلی فک زدن بلخره تو بقلم خوابش برد و وقتی رسیدیم خونه گذاشتمش رو تخت و لباشو خیلی اروم بوسیدم یه لبخند ریز هم بهش زدم
که دیدم تو خواب داره حرف میزنه حرف های چرت و پرت که تو دعوا بهم زد
ویو ا/ت
صبح که از خواب پاشدم دیدم کوک تو تختش نیست
رفتم پایین ببینم این دفعه قراره چه غلطی بکنه تا اینکه دیدم
یه دسته گل بزرگ و یه کیک رو میز بود و زیرش هم نوشته بود ار طرف کوک
کوک: تاداااااااا
ا/ت:(سوپرایز میشه) ک... ک.... کوک اینا برای منه؟
کوک: معلومه عشقم
ا/ت: وای باورم نمیشه
کوک: خوشحال شدی؟
ا/ت: ووییی ارههه خیلیییی
کوک: میخواستم از دلت کارای دیشبو در بیارم (لبخند)
ا/ت:(میره کوک و بقل میکنه)
کوک:(ا/ت و رو هوا میچرخون و بعد لباشو خیلی عمیق میبوسه)
ا/ت: کوک! دوست دارم!
کوک: منم همینطور چاگیا(و دوباره لباشو میبوسه)
خوب اینم از تکپارتی درخواستی از کوکیییی
چطور بود؟ 🤡🗿🤣
P⁵
+ساعت ۱ شب ولش کن بیا بریم
ا/ت: ساکت
کوک: یا میای خونه یا میای خونه کدوم؟
ا/ت: گزینه ۳
کوک: برای همیشه پس درو روت قفل میکنم
ا/ت: به یه ورم
کوک: ا/ت دوباره داری عصابمو خورد میکنی
ا/ت: تو عصابت کی خورد نیست؟ من ر.یدم به خودتو اخلاقت عوضیــــ
کوک:(ا/ت و براید بقلش میکنه و به زور میبرتش خونه)
ا/ت: هییی منو ول کن مرتیکه ی عنتررررر
کوک: نه ولت نمیکنم تا برسیم خونه
ا/ت: چرا نمیفهمی من ازت متنفرمممممممممم
کوک: ولی من متنفر نیستم
ا/ت: داریییی عذابمممم میدیییی لنتیییی ولم کنننن چی میخوای از جون منننن هاننننن(با داد)
کوک: هیس کوچولو من بهت قول از این به بعد یه زندگی رویایی برات بسازم
ا/ت: لازم نکرده این گوه خوریا اصن به تو نیومده
کوک: حالا میبینیم
*چند دقیقه بعد*
ویو کوک
چند دقیقه بعد که به خونه نزدیک شدیم ا/ت با کلی فک زدن بلخره تو بقلم خوابش برد و وقتی رسیدیم خونه گذاشتمش رو تخت و لباشو خیلی اروم بوسیدم یه لبخند ریز هم بهش زدم
که دیدم تو خواب داره حرف میزنه حرف های چرت و پرت که تو دعوا بهم زد
ویو ا/ت
صبح که از خواب پاشدم دیدم کوک تو تختش نیست
رفتم پایین ببینم این دفعه قراره چه غلطی بکنه تا اینکه دیدم
یه دسته گل بزرگ و یه کیک رو میز بود و زیرش هم نوشته بود ار طرف کوک
کوک: تاداااااااا
ا/ت:(سوپرایز میشه) ک... ک.... کوک اینا برای منه؟
کوک: معلومه عشقم
ا/ت: وای باورم نمیشه
کوک: خوشحال شدی؟
ا/ت: ووییی ارههه خیلیییی
کوک: میخواستم از دلت کارای دیشبو در بیارم (لبخند)
ا/ت:(میره کوک و بقل میکنه)
کوک:(ا/ت و رو هوا میچرخون و بعد لباشو خیلی عمیق میبوسه)
ا/ت: کوک! دوست دارم!
کوک: منم همینطور چاگیا(و دوباره لباشو میبوسه)
خوب اینم از تکپارتی درخواستی از کوکیییی
چطور بود؟ 🤡🗿🤣
۴۵.۳k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.