فراتر از دوستی قسمت ⁴¹
فراتر از دوستی قسمت ⁴¹
👍 بیاعععع ، نمیزارم ، بسوز ...
همین هایی هم که گذاشتم دستم شیکست تا ایده بیاد ، دیالوگ بیاد
★نکته: دیالوگ های من تک هست و با فکر خودمه و تا بیاد تو مغزم طول میکشه پس دوست ندارم ببینم جایی از دیالوگ من بدون اجازه اصکی رفته شده★
بیای کامنت بزاری بعدیییی بعدیییی میخوابونم دهنت خون بالا بیاری ها ، هر وقت مردین اون وقت ، الکی هم نگین بد جایی قطع کردم ، من اگه آدمی بودم که بد جایی قطع کنه اونجایی قطع میکرد که فیلیکس گفت
" فقد فکر کردم دیگه دلت منو نمیخاد "
دقیقا باید وسط حرف هیونجین قطع میکردم جون به مرگ بشین ، حالا که دلم براتون سوخت و اونجا قطع نکردم و شیطان بازی در نیاوردم ، آدم باشین 🤌🙂💔
فکر منو همکارم هم بکنید ، اون زندگی و مشکلات خودش دو داره الان هم حالش خوب نیست پس به احتمال زیاد تا چند وقت خبری از پارت بعدی نیست درک کنید لطفا 🫴🫡🦋✨️🩵
دوباره تکرار میکنم که قصد من کشتن و جون به مرگ کردن و بازی با احساسات شماست و قسمت ³² و ³³ خیلی غمگینه ، و در واقع حرف های بخش کیم یوری [خودم] اسپویلی از قسمت های بعد این دوتا قسمت و قسمت های دیگه هستش .
چیز دیگه ای که میخوام بگم اینه که امکان داره من طبق نظر و ایده ای که همکارم پیشنهاد میده پیش نرم یعنی تغییرات زیادی ایجاد کنم داخلش و بعد بنویسم بخاطر همین پیشنهاد میکنم کسایی که مشکل قلبی دارن ، حمله عصبی دارن ، حمله پانیک دارن ، مشکل اعصاب دارن این رمان رو نخونن چون من خوب بلدم با احساسات بازی کنم و یه بازی روانی رو براشون ، توی مغزشون شروع کنم و این خطر ناک و اگه مشکلی پیش بیاد من گردن نمیگیرم چون اجبارش نکردم بخونه ، اوکی ؟
بوسسسس و بغل به اونهایی که رمانم رو میخونن و دوستش دارن ، لایکش میکنن ، کامنت میذارن و خیلی درکم میکنن ، این اخلاقشون نشون دهنده خوبی شونه و ممنونشونم 🥹🫴🩵✨️🦋
-کیم یوری★
👍 بیاعععع ، نمیزارم ، بسوز ...
همین هایی هم که گذاشتم دستم شیکست تا ایده بیاد ، دیالوگ بیاد
★نکته: دیالوگ های من تک هست و با فکر خودمه و تا بیاد تو مغزم طول میکشه پس دوست ندارم ببینم جایی از دیالوگ من بدون اجازه اصکی رفته شده★
بیای کامنت بزاری بعدیییی بعدیییی میخوابونم دهنت خون بالا بیاری ها ، هر وقت مردین اون وقت ، الکی هم نگین بد جایی قطع کردم ، من اگه آدمی بودم که بد جایی قطع کنه اونجایی قطع میکرد که فیلیکس گفت
" فقد فکر کردم دیگه دلت منو نمیخاد "
دقیقا باید وسط حرف هیونجین قطع میکردم جون به مرگ بشین ، حالا که دلم براتون سوخت و اونجا قطع نکردم و شیطان بازی در نیاوردم ، آدم باشین 🤌🙂💔
فکر منو همکارم هم بکنید ، اون زندگی و مشکلات خودش دو داره الان هم حالش خوب نیست پس به احتمال زیاد تا چند وقت خبری از پارت بعدی نیست درک کنید لطفا 🫴🫡🦋✨️🩵
دوباره تکرار میکنم که قصد من کشتن و جون به مرگ کردن و بازی با احساسات شماست و قسمت ³² و ³³ خیلی غمگینه ، و در واقع حرف های بخش کیم یوری [خودم] اسپویلی از قسمت های بعد این دوتا قسمت و قسمت های دیگه هستش .
چیز دیگه ای که میخوام بگم اینه که امکان داره من طبق نظر و ایده ای که همکارم پیشنهاد میده پیش نرم یعنی تغییرات زیادی ایجاد کنم داخلش و بعد بنویسم بخاطر همین پیشنهاد میکنم کسایی که مشکل قلبی دارن ، حمله عصبی دارن ، حمله پانیک دارن ، مشکل اعصاب دارن این رمان رو نخونن چون من خوب بلدم با احساسات بازی کنم و یه بازی روانی رو براشون ، توی مغزشون شروع کنم و این خطر ناک و اگه مشکلی پیش بیاد من گردن نمیگیرم چون اجبارش نکردم بخونه ، اوکی ؟
بوسسسس و بغل به اونهایی که رمانم رو میخونن و دوستش دارن ، لایکش میکنن ، کامنت میذارن و خیلی درکم میکنن ، این اخلاقشون نشون دهنده خوبی شونه و ممنونشونم 🥹🫴🩵✨️🦋
-کیم یوری★
۱۲.۱k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.