Fakeyoongi 🌌
OrdinaryLife 🌙 p 18 🌙
چشامو باز کردم دیدم ساعت 9
سریع از جام بلند شدم
یونا :یونگیااااااا
یونگی :هعااااا
یونا :بلند شو فقط دوساعت وقت داریم
یونگی :خب باشههههههههههههه
بعد از اینکه یونگیو بیدار کردم رفتم يه دوش بیست مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم یکم به صورتم رسیدیم از تو کمدم يه شلوار بگ زانو زخمی ذغالی پوشیدم کراپ تاپ مشکی هم با کت چرمم رو هم پوشیدم کلاهم سرم گذاشتم کفش الستارمم پوشیدم دیدم ساعت دهه
یونا :یونگی شی بلند شو برو يه دوش بگیر
یونگی :خب رفتم
بعد از نیم ساعت از حموم اومد بیرون
یونا :تو بيشتر از من حموم میکنیا
یونگی :هعی ببخشید
یونا :من ميرم جلو در
یونگی :صب کن کمکم کن لباسامو بپوشم
یونا :عا اومدم
کمک یونگی کردم اونم مثه مح تیپ زد موهاشم ژل زدم
یونگی :میگما تو آینه رو ببین
یونا :خب ؟!
یونگی :چقد کوچولویی
یونا :یاااااااا من کوچولو نیسم
یونگی :خب ...باشه بدو بریم
رفتیم کلیدا رو تحويل دادیم رسیدیم پایین جینا و جیهوپ زود تر از ما جلو در بودن کم کم رفتیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم مثه همیشه یونگی دستامو گرفت ديگه احساس خطر نمیکردم
یونگی :خوبی؟
یونا :آره... آره خوبم
یونگی :خب خیالم راحت شد
یونا :اوهوم
جیهوپ :میگما یونا تو چت بود دیشب فازتو درک نکردم
یونا :هعی مهم نیست
جینا :هوپی عزیزم 😏
جیهوپ :جا...جانم؟!
جینا :حواستو جمع کن
جیهوپ :اوهههه حتمن لیدی من
بالاخره بعد از 20ساعت رسیدیم
یونگی :میگما یونا بیا بریم خونم
یونا :نه نمیخواد زشته
یونگی :زشته چی بزودی قراره خونه خودت بشه
یونا :اخخ بریم خستم
جیهوپ :ماهم رفتیم خدافظ
یونا و یونگی: خداحافظ
جیهوپ و جینا هم رفتن منو یونگی هم رفتیم خونه
خیلی خیلی خسته بودیم نفهميدم کی خوابيديم
فلش بک به فردا صب....
شرط دوپارت بعدی: 38 تا لایک
چشامو باز کردم دیدم ساعت 9
سریع از جام بلند شدم
یونا :یونگیااااااا
یونگی :هعااااا
یونا :بلند شو فقط دوساعت وقت داریم
یونگی :خب باشههههههههههههه
بعد از اینکه یونگیو بیدار کردم رفتم يه دوش بیست مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم یکم به صورتم رسیدیم از تو کمدم يه شلوار بگ زانو زخمی ذغالی پوشیدم کراپ تاپ مشکی هم با کت چرمم رو هم پوشیدم کلاهم سرم گذاشتم کفش الستارمم پوشیدم دیدم ساعت دهه
یونا :یونگی شی بلند شو برو يه دوش بگیر
یونگی :خب رفتم
بعد از نیم ساعت از حموم اومد بیرون
یونا :تو بيشتر از من حموم میکنیا
یونگی :هعی ببخشید
یونا :من ميرم جلو در
یونگی :صب کن کمکم کن لباسامو بپوشم
یونا :عا اومدم
کمک یونگی کردم اونم مثه مح تیپ زد موهاشم ژل زدم
یونگی :میگما تو آینه رو ببین
یونا :خب ؟!
یونگی :چقد کوچولویی
یونا :یاااااااا من کوچولو نیسم
یونگی :خب ...باشه بدو بریم
رفتیم کلیدا رو تحويل دادیم رسیدیم پایین جینا و جیهوپ زود تر از ما جلو در بودن کم کم رفتیم فرودگاه سوار هواپیما شدیم مثه همیشه یونگی دستامو گرفت ديگه احساس خطر نمیکردم
یونگی :خوبی؟
یونا :آره... آره خوبم
یونگی :خب خیالم راحت شد
یونا :اوهوم
جیهوپ :میگما یونا تو چت بود دیشب فازتو درک نکردم
یونا :هعی مهم نیست
جینا :هوپی عزیزم 😏
جیهوپ :جا...جانم؟!
جینا :حواستو جمع کن
جیهوپ :اوهههه حتمن لیدی من
بالاخره بعد از 20ساعت رسیدیم
یونگی :میگما یونا بیا بریم خونم
یونا :نه نمیخواد زشته
یونگی :زشته چی بزودی قراره خونه خودت بشه
یونا :اخخ بریم خستم
جیهوپ :ماهم رفتیم خدافظ
یونا و یونگی: خداحافظ
جیهوپ و جینا هم رفتن منو یونگی هم رفتیم خونه
خیلی خیلی خسته بودیم نفهميدم کی خوابيديم
فلش بک به فردا صب....
شرط دوپارت بعدی: 38 تا لایک
۱۰.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.