بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
وقتی به شدت کسی را دوست داری و یا عاشق او هستی، معلوم میشود که به شدت غیر او را دوست داری و عاشق او هستی و چون این شخص تجلی او و یادآور او شده، دوستش میداری.
از عاشق خود بپرسید: چرا مرا دوست داری و عاشق من هستی؟ و یا او از شما عین همین را بپرسد؟ پاسخ هر چه که باشد، بیان نشانه هایی از غیر است که در شما تجلی یافته است، و گواه بر این است که او دیگری را دوست دارد و شما نیز دیگری را دوست دارید!
فرض کنید بگوید یا بگویید: من تو را دوست دارم، چون زیبایی، یا بگوید: چون دانا و دانشمندی، یا چون تو حکیمی، یابا اخلاقی، مهربانی، توانمندی، اهل جود و کرم هستی و اصلاً دوست داشتنی هستی.
تمام اینها دلیل بر آن است که او چون علم و علیم را دوست دارد یا چون حکمت و حکیم را دوست دارد یا چون اخلاق نیکو و متخلق را دوست دارد، و یا مهرورز، وفادار، قدرتمند، جواد و را دوست دارد و نشانههایی از او در تو دیده است، تو را دوست دارد.
تو نیز چون زیبایی، قدرت، صلابت، صدق، وفا،مهر و برخوردار از این ویژگی های والا را از پیش دوست داشتی و نشانههایش را در او دیدی، عاشقش شدی. بنابراین، هر دو عاشق دیگری هستید.
آینه، آینه است،اما نگاه تو به آینه،وقتی رخ یار خودتان یا محبوب را نشان میدهد، با وقتی دیوار را نشان میدهد، بسیار متفاوت است. آینه وقتی دیوار را نشان میدهد، فقط یک شیء بیجان است؛ شیشهای است که جیوه بر آن کشیده شده است؛ اما وقتی رخ یار خودتان یا محبوب را نشان میدهد، دیگر نشانه، منعکس کننده و یادآور محبوب و معشوق میگردد، لذا چنان مجذوبش میشوی که دیگر خود آینه را نمیبینی، بلکه به تصویر یار و محبوب مینگری.
آیا نگاه به کاغذ، با نگاه به هر عکس چاپ شده روی کاغذ، با نگاه به کاغذی که عکس محبوب را نشان میدهد، یکسان است؟ آیا نگاه به بوم نقاشی، با نگاه به تصویری که ازخوشایند تو روی آن کشیده شده، یکسان است؟!
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ - اسمهای نیکو همه برای خداست و مال خداست؛(سوره اعراف بخشی از آیه 180) و یعنی هر چه را و هر که را دوست بداری، لابد کمالی از حیات، زیبایی و در او آن دیدهای؛ و چون هیچ کس در ذات خود چیزی ندارد که کمالی داشته باشد، تمام کمالات نشانهها - اسمهای من است؛ پس تو در واقع مرا دوست داری و عاشق من هستی؛ و خودم تو را با محبت و عشق به خود آفریدم.(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
وقتی به شدت کسی را دوست داری و یا عاشق او هستی، معلوم میشود که به شدت غیر او را دوست داری و عاشق او هستی و چون این شخص تجلی او و یادآور او شده، دوستش میداری.
از عاشق خود بپرسید: چرا مرا دوست داری و عاشق من هستی؟ و یا او از شما عین همین را بپرسد؟ پاسخ هر چه که باشد، بیان نشانه هایی از غیر است که در شما تجلی یافته است، و گواه بر این است که او دیگری را دوست دارد و شما نیز دیگری را دوست دارید!
فرض کنید بگوید یا بگویید: من تو را دوست دارم، چون زیبایی، یا بگوید: چون دانا و دانشمندی، یا چون تو حکیمی، یابا اخلاقی، مهربانی، توانمندی، اهل جود و کرم هستی و اصلاً دوست داشتنی هستی.
تمام اینها دلیل بر آن است که او چون علم و علیم را دوست دارد یا چون حکمت و حکیم را دوست دارد یا چون اخلاق نیکو و متخلق را دوست دارد، و یا مهرورز، وفادار، قدرتمند، جواد و را دوست دارد و نشانههایی از او در تو دیده است، تو را دوست دارد.
تو نیز چون زیبایی، قدرت، صلابت، صدق، وفا،مهر و برخوردار از این ویژگی های والا را از پیش دوست داشتی و نشانههایش را در او دیدی، عاشقش شدی. بنابراین، هر دو عاشق دیگری هستید.
آینه، آینه است،اما نگاه تو به آینه،وقتی رخ یار خودتان یا محبوب را نشان میدهد، با وقتی دیوار را نشان میدهد، بسیار متفاوت است. آینه وقتی دیوار را نشان میدهد، فقط یک شیء بیجان است؛ شیشهای است که جیوه بر آن کشیده شده است؛ اما وقتی رخ یار خودتان یا محبوب را نشان میدهد، دیگر نشانه، منعکس کننده و یادآور محبوب و معشوق میگردد، لذا چنان مجذوبش میشوی که دیگر خود آینه را نمیبینی، بلکه به تصویر یار و محبوب مینگری.
آیا نگاه به کاغذ، با نگاه به هر عکس چاپ شده روی کاغذ، با نگاه به کاغذی که عکس محبوب را نشان میدهد، یکسان است؟ آیا نگاه به بوم نقاشی، با نگاه به تصویری که ازخوشایند تو روی آن کشیده شده، یکسان است؟!
وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ - اسمهای نیکو همه برای خداست و مال خداست؛(سوره اعراف بخشی از آیه 180) و یعنی هر چه را و هر که را دوست بداری، لابد کمالی از حیات، زیبایی و در او آن دیدهای؛ و چون هیچ کس در ذات خود چیزی ندارد که کمالی داشته باشد، تمام کمالات نشانهها - اسمهای من است؛ پس تو در واقع مرا دوست داری و عاشق من هستی؛ و خودم تو را با محبت و عشق به خود آفریدم.(ادامه دارد...)
۶۳۸
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.