خدایا

خدایا …

از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم …
من نفهمیدم!

فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد …

گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم …

معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت …

با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم …!
دوستت دارم ، خدای خوب من …

زندگیتون پر از حضور خداوند❤ ️

#شبتون_بخیر
maryam .:
❤ ️@Channelhasti🍁
دیدگاه ها (۹)

ڪمی از نیمہ شب ڪَذشتہ بود ،خودم را بہ خواب زدمچشم‌هایم را بس...

مقصد برای شعرش، یک برگ زرد است فریاد زد: نگه دار.... پاییز!...

‌ترسم این است نیایی نفسم تنگ شودنقش رویایی تو هی کم و کم رنگ...

دلت نگیرد ...از هرچه که در زندگی ات هِی نمیشوداز دوست داشتن ...

خدا جونم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط