ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود

‌ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود
نقش رویایی تو هی کم و کم رنگ شود

ثانیه گُم بشود عقربه ها گیج شود
دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود

ترسم این است از این خانه دلت قهر کند
قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود

نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود
دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود

نکند فاحشگی معنی لبخند دهد
بوسه ای گُل بدهد ترجمه اش ننگ شود

نکند شاخه ی لرزان بشود شانه ی من
هق هق گریه ی بندآمده آهنگ شود

تلخی قهوه ی لب های تو زجرم بدهد
لب بچیند دل و با گریه هماهنگ شود

سینه را آه! دل سنگ تو آزار دهد
وای اگر سادگی ام  مایه ی نیرنگ شود

" علی نیاکویی لنگرودی "
دیدگاه ها (۳)

خدایا …از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهتاما شکایتم را...

ڪمی از نیمہ شب ڪَذشتہ بود ،خودم را بہ خواب زدمچشم‌هایم را بس...

دلت نگیرد ...از هرچه که در زندگی ات هِی نمیشوداز دوست داشتن ...

#سعدی من از آن روز که در بند توام آزادمپادشاهم که به ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

پدر ناتنی من...part:³⁴𝗝𝗶_𝘆𝘂𝗻𝗴:ولی...حق...من....نمیتونم...حق....

خــوش حــآل و آزآد تکپآرتی jk با تن سرد برگشت به خونه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط