🍷 خوناشام جذاب🍷
🍷 خوناشام جذاب🍷
p1
ا/ت ویو
سلام من ات هستم یه دختر ایرانی ۱۹ ساله امروز روز اول دانشگاهم توی سئوله کره ی جنوبیه چند ماهی میشه از ایران مهاجرت کردم به کره صبح ساعت ۸ بیدار شدم یه حموم ۲٠ مینی رفتم یه آرایش لایت کردم "عکس آرایش ا/ت پست بعدی" لباس دانشگاه رو پوشیدم "پست بعد عکس لباس دانشگاه ا/ت" و چون ماشین نداشتم پیاده راه افتادم سمت دانشگاه
تهیونگ ویو
سلام من کیم تهیونگ یه خوناشام هستم البته ظاهرم نشون نمیده که خوناشامم ۲٠ سالمه و کره ای ام و امروز روز اول دانشگاهمه "دیگه خودتون با زیبایی های تهیونگ و چیزای دیگش آشنا هستید توضیح نمیدم" امیدوارم اون گرگینه ی عوضی اونجا نباشه چون با دندونام تیکه تیکش میکنم "شوگا رو میگه چون تهیونگ و شوگا از قبل همو میشناسن و خب میدونید دیگه خوناشام ها با گرگینه ها رابطه ی خوبی ندارن" با بی حوصلگی با ماشینم به سمت دانشگاه راه افتادم که تو راه یه دختر جذابو دیدم
تهیونگ: هی دختر جون به نظر میاد میری دانشگاه میخوای برسونمت؟
ا/ت: نه نمیخوام خودم میرم
تهیونگ: به نظر میاد کره ای نیستی کجایی؟
ا/ت: به تو ربطی نداره
تهیونگ: بابا من که کاریت ندارم بیا بیا سوار شو نترس از پاهات معلومه خیلی خسته شدی داره میلرزه پاهات
ا/ت: یه نگاه به پاهاش کرد و رفت با بی میلی سوار ماشین تهیونگ شد
تهیونگ: خب نگفتی اهل کدوم کشوری
ا/ت: ایران {با بی میلی}
تهیونگ: او نمیدونستم ایرانی ها همچین دخترای جذابی دارن{ زیر لب آروم}
ا/ت: چیزی گفتی؟
تهیونگ: نه نه {دستپاچه}
ا/ت: منم نمیدونستم کره ای ها همچین پسرای جذابی دارن {زیر لب آروم}
تهیونگ: تو چیزی گفتی؟
ا/ت: نه نه {دستپاچه}
تهیونگ: کدوم دانشگاه میری؟
ا/ت: دانشگاه .... {مثلا اسم دانشگاهو گفت}
تهیونگ: عه منم همون دانشگاهم {کمی سرد}
ا/ت: عه چه جالب {کمی سرد}
تهیونگ: تو دلش خیلی خوشحال بود
ا/ت: تو دلش خیلی خوشحال بود
تهیونگ: نکنه عاشقش شدم نه نه {تو دلش}
ا/ت: نکنه عاشقش شده باشم نه نه این امکان نداره { تو دلش}
تهیونگ: اسمت چیه؟
ا/ت: اسمم؟ ا/ت اسم تو چیه؟
تهیونگ: من اسمم تهیونگه
ا/ت: اهوم
تهیونگ: رسیدیم
ا/ت: خب تهیونگ ممنونم که منو رسوندی میتونم به اسم کوچیک صدات کنم؟
تهیونگ: آره من میتونم به اسم کوچیک صدات کنم؟
ا/ت: آره
تهیونگ: از این به بعد ما باهم دوست معمولی هستیم "میخواستم هرجوری که شده یکم بهش نزدیک بشم تو دلش"
ا/ت: باشه چه خوب {تو دلش خیلی خوشحال بود}
خب بچه ها خیلی نوشتم دستم درد گرفت امیدوارم دوست داشته باشید ادامه دارد...
شرط ها: ۱۶ تا لایک ۳ تا کامنت
امکان داره عکس فیک عوض بشه
حمایت یادتون نره 🍷🍷💎🌑🌹♥🎀
p1
ا/ت ویو
سلام من ات هستم یه دختر ایرانی ۱۹ ساله امروز روز اول دانشگاهم توی سئوله کره ی جنوبیه چند ماهی میشه از ایران مهاجرت کردم به کره صبح ساعت ۸ بیدار شدم یه حموم ۲٠ مینی رفتم یه آرایش لایت کردم "عکس آرایش ا/ت پست بعدی" لباس دانشگاه رو پوشیدم "پست بعد عکس لباس دانشگاه ا/ت" و چون ماشین نداشتم پیاده راه افتادم سمت دانشگاه
تهیونگ ویو
سلام من کیم تهیونگ یه خوناشام هستم البته ظاهرم نشون نمیده که خوناشامم ۲٠ سالمه و کره ای ام و امروز روز اول دانشگاهمه "دیگه خودتون با زیبایی های تهیونگ و چیزای دیگش آشنا هستید توضیح نمیدم" امیدوارم اون گرگینه ی عوضی اونجا نباشه چون با دندونام تیکه تیکش میکنم "شوگا رو میگه چون تهیونگ و شوگا از قبل همو میشناسن و خب میدونید دیگه خوناشام ها با گرگینه ها رابطه ی خوبی ندارن" با بی حوصلگی با ماشینم به سمت دانشگاه راه افتادم که تو راه یه دختر جذابو دیدم
تهیونگ: هی دختر جون به نظر میاد میری دانشگاه میخوای برسونمت؟
ا/ت: نه نمیخوام خودم میرم
تهیونگ: به نظر میاد کره ای نیستی کجایی؟
ا/ت: به تو ربطی نداره
تهیونگ: بابا من که کاریت ندارم بیا بیا سوار شو نترس از پاهات معلومه خیلی خسته شدی داره میلرزه پاهات
ا/ت: یه نگاه به پاهاش کرد و رفت با بی میلی سوار ماشین تهیونگ شد
تهیونگ: خب نگفتی اهل کدوم کشوری
ا/ت: ایران {با بی میلی}
تهیونگ: او نمیدونستم ایرانی ها همچین دخترای جذابی دارن{ زیر لب آروم}
ا/ت: چیزی گفتی؟
تهیونگ: نه نه {دستپاچه}
ا/ت: منم نمیدونستم کره ای ها همچین پسرای جذابی دارن {زیر لب آروم}
تهیونگ: تو چیزی گفتی؟
ا/ت: نه نه {دستپاچه}
تهیونگ: کدوم دانشگاه میری؟
ا/ت: دانشگاه .... {مثلا اسم دانشگاهو گفت}
تهیونگ: عه منم همون دانشگاهم {کمی سرد}
ا/ت: عه چه جالب {کمی سرد}
تهیونگ: تو دلش خیلی خوشحال بود
ا/ت: تو دلش خیلی خوشحال بود
تهیونگ: نکنه عاشقش شدم نه نه {تو دلش}
ا/ت: نکنه عاشقش شده باشم نه نه این امکان نداره { تو دلش}
تهیونگ: اسمت چیه؟
ا/ت: اسمم؟ ا/ت اسم تو چیه؟
تهیونگ: من اسمم تهیونگه
ا/ت: اهوم
تهیونگ: رسیدیم
ا/ت: خب تهیونگ ممنونم که منو رسوندی میتونم به اسم کوچیک صدات کنم؟
تهیونگ: آره من میتونم به اسم کوچیک صدات کنم؟
ا/ت: آره
تهیونگ: از این به بعد ما باهم دوست معمولی هستیم "میخواستم هرجوری که شده یکم بهش نزدیک بشم تو دلش"
ا/ت: باشه چه خوب {تو دلش خیلی خوشحال بود}
خب بچه ها خیلی نوشتم دستم درد گرفت امیدوارم دوست داشته باشید ادامه دارد...
شرط ها: ۱۶ تا لایک ۳ تا کامنت
امکان داره عکس فیک عوض بشه
حمایت یادتون نره 🍷🍷💎🌑🌹♥🎀
۲۰.۱k
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.