رمانمن ارباب توعم

رمان:من ارباب توعم
part22
دیانا:ارسلان بخریاا
ارسلان:چشم بیا تا 2دیقه دیگه بریم
دیانا:باجه بیا بریمم
ارسلان:فدات بشم من عشقممممم
دیانا:خدانکنه حالا بیا بریم جغدمو بخر
ارسلان:چشم بیا بریم دست دیانارو گرفتم و رفتیم سمت جغدا
دیانا:ارسلان چن تا برام میخری؟
ارسلان:هرچقد بخای فدات شم من
دیانا:خب این بنفشه و سفیده
ارسلان:چرا بنفش مگه رنگ مورده علاقت سفید نیست پس چرا همشو سفید نمیخری؟
دیانا:اخه بنفش رنگ مورد علاقه توعه
ارسلان:من فدای تو بشم منن
سارا(همونی که جغد میفروشه):اهه آقا و خانوم لطفا چندش بازی درنیارین
ارسلان و دیانا همزمان:
تو کارتو انجام بده خانم
سارا:الله و اکبر بفرمایید دیگه چیزی نمیخاین؟
دیانا:اره میخام این جغده مشکی رو هم بدین افرین😐
ارسلان:بفرمایین
سارا:قابل نداره
دیانا:مرسی بکشید
سارا:من با این آقا بودم
دیانا:خانم این آقا منم هرچیم من بگم همونه اوکی؟ کارتو انجام بده
سارا:آقا رمزشو میگین
ارسلان:28
دیانا:2805 بزن
ارسلان:دیگه دیانا خیلی غیرتی شده بود خیلی باحال بود
دیانا:مرسی کارتو بدین به من
سارا:چرا به شما بدم میدم اقای کاشی
دیانا:هویییی فامیلیشو به زبونت نیار کارتو بده من
کارتو از دستش کشیدم و دست ارسلانو گرفتم و رفتم
ارسلان:دیاناااا
دیانا:فعلا لال شو ارسلان
ارسلان:عشق مننن
دیانا:ارسلان لال شوو
ارسلان:باشه
ولی بیا بریم سوار هواپیما شیم
دیانا:بیا بریم
دختره پرو
ارسلان:فداتشم حالا حرص نخور
دیانا:بیا بریم من برا توعم دارم توروخدا بیا برو شماره بده
ارسلان:عههه دیانااا
دیانا:لال شو
ارسلان:چشم
دیانا:.....
بیغ بیغ وایسین پارت بزارم😂👈🏻👉🏻
دیدگاه ها (۰)

رمان:من ارباب توعمpart23دیانا:افرین لال شوارسلان:اخه اون این...

رمان:من ارباب توعمpart24ارسلان:خب دیانا بیااادیانا:جانمارسلا...

رمان:من ارباب توعمpart21ارسلان:عووففف از دست تو من اخر میمیر...

رمان:من ارباب توعمpart20دیانا:نخیر ارسلان باید بگیییییارسلان...

part3🦋@{در اتاق جییمن رو میزنه} قربان میتونم بیام تو-چته@لطف...

زندگی با خنده (ادامه مسافرت با خنگولا)با درسا به سمت ماشین ر...

فیک نویس ( پارت ۱۵ )مایل به پارت بعدی؟؟؟دکتر: وضعیتشون خیلی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط