وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن
وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن
فصل۳
پارت۴
چطور ممکن بود....
یه آدم.....
موقع خواب اینقدر کیوت باشههههههههه
سرش روی دستش بود و آروم خوابیده بود....
آروم یه صندلی رو آوردی کنارش و پیشش نشستی....
این همه جذابیت توی یه آدم جا نمیشد....
چطور ممکنه؟
نمیخواستی بیدارش کنی اما باید میرفتین خونه....
عزیزم پاشو بریم خونه
-هومممممم......اومدی؟
آره عزیزم پاشو کتت رو بپوش بریم تو خونه میتونی بخوابی
-باشه
خمیازهای کشید و بلند شد کتش رو پوشید....
لاته دادی دستش که خواب از سرش پرید....
واقعا هم عشق اولش بود....
یه نفش همش رو سر کشید....
آروم عزیزم
-خیلی خوش مزهاس
نشستی پشت فرمون که سوین خوابش برد....
مگه چقدر خسته بود....
همون ۵ مین پیش یه لاته تلخ خورده بود....
خندهات گرفت و کمربند ایمنی سوبین و مال خودتو رو بستی و به سمت خونه حرکت کردی....
رسیدین....
سوبین رو بیدار کردی....
لباس خونگی پوشید و خودشو پرت کرد روی تخت و تا سرش رو گذاشت رو بالشت خوابش برد....
فصل۳
پارت۴
چطور ممکن بود....
یه آدم.....
موقع خواب اینقدر کیوت باشههههههههه
سرش روی دستش بود و آروم خوابیده بود....
آروم یه صندلی رو آوردی کنارش و پیشش نشستی....
این همه جذابیت توی یه آدم جا نمیشد....
چطور ممکنه؟
نمیخواستی بیدارش کنی اما باید میرفتین خونه....
عزیزم پاشو بریم خونه
-هومممممم......اومدی؟
آره عزیزم پاشو کتت رو بپوش بریم تو خونه میتونی بخوابی
-باشه
خمیازهای کشید و بلند شد کتش رو پوشید....
لاته دادی دستش که خواب از سرش پرید....
واقعا هم عشق اولش بود....
یه نفش همش رو سر کشید....
آروم عزیزم
-خیلی خوش مزهاس
نشستی پشت فرمون که سوین خوابش برد....
مگه چقدر خسته بود....
همون ۵ مین پیش یه لاته تلخ خورده بود....
خندهات گرفت و کمربند ایمنی سوبین و مال خودتو رو بستی و به سمت خونه حرکت کردی....
رسیدین....
سوبین رو بیدار کردی....
لباس خونگی پوشید و خودشو پرت کرد روی تخت و تا سرش رو گذاشت رو بالشت خوابش برد....
- ۳.۰k
- ۲۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط