وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن
فصل۳
پارت۲
رفتی پایین و صبحونه رو آماده کردی....
نون تست، توت فرنگی ، بلوبری ، انگور و خامه....
-به به همسرم چه کرده؟!
+عشق کن(خنده)
-بله بله چشم
آروم خندیدی.....
+بشین که داره دیر میشه....
-چشم خانومم(😑)
بعد خوردن صبحونه هر دو داخل اتاق لباس هاتون رفتید که از هم جدا بود....
لباسات رو پوشیدی....
یه میکاپ لایت انجام دادی و عطرت رو زدی، اکسسوری هات رو انداختی و موهات رو باز کردی و خیلی شل بافتی....
جلو موهات رو اتو کردی و بهشون حالت دادی....
داخل آینه قدی به خودت نگاه کردی....
کفشت رو پوشیدی و از پله ها رفتی پایین...
سوبین منتظرت بود....
-حاضری پرنسس؟
+بله شاهزاده
خودت رو انداختی توی بغلش.....
-عین فرشته ها شدی
+بیخیال(خنده)
-بریم؟
+بریم
سوار ماشین شدید....
از اونجایی که سوبین وحشتناک خوابش میومد تو رانندگی کردی تا بتونه یکم بخوابه....
خونتوه تا شرکت سوبین ۱ ساعت و تا شرکت خودت هم ۱ ساعت فاصله داشت....
شرکت هاتون بگی نگی کنار هم بودن..... بینشون تقریبا ۳۰ مین فاصله بود.....
به شرکت سوبین رسیدی.....
دم در ایست کردی...
+عزیزم رسیدیم
-هوم؟
+رسیدیم
-مرسی عزیزم
+خواهش میکنم کارت تموم شد زنگ بزن میام دنبالت
-باشه روز خوبی داشته باشی
+تو هم همینطور
سوبین پیادی شد......
رفتی سمت شرکت خودت....
رفتی داخل پارکینگ......
ماشین رو پارک کردی و با آسانسور رفتی بالا....
منشی‌ت سه تا باکس پرونده گذاشت جلوت، و بهت گفت باید همش رو چک کنی....
از اون حجم پرونده نزدیک بود اشکت در بیاد....
دیدگاه ها (۰)

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۳ پارت۳☆۱۰ ساعت بعد☆وقت ت...

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۳پارت۴چطور ممکن بود....یه...

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۳(خوشبختی) پارت۱با صدای پ...

وقتی تو مدرسه برات قلدری میکردن فصل۲ پارت۲۰پسش زدی.... چیکار...

همین تور که غذا رو درست میکردی کیک رو هم آماده میکردی همه چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط