اما من و تو

اما من و تو..
دور از هم می‌پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی‌تو در این لحظه‌ی پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا، این دریا
پر خواهم زد خواهم مرد
غم تو، این غم شیرین را
با خود خواهم برد…

#حمید_مصدق
🌺🌱
دیدگاه ها (۰)

مدتى هستكه حيرانم و تدبيرى نيست ...#وحشى_بافقى🖤🌱

‌قسم به پاییزی که مشرف ب زمستان است...و به پچ پچ های عاشقانه...

من هرگز شعر نساخته‌ام من خود، لحظه‌هایی، شعر بوده‌ام من خود ...

انکار کن که ما تمام پاییز‌های تاریخ را با هم قدم زده‌ایمو بر...

قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک ...

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط