سفره خالیست ولی نان تو خواهد آمد
سفره خالیست ولی نان تو خواهد آمد
چه غم از درد که درمان تو خواهد آمد
پس مزن دست مرا وُسع گدایت اینست
دلخوشم لطف فراوان تو خواهد آمد
این دهه پشتِ درِ خانهی خود را ننداز
صبح و شب عبد پریشان تو خواهد آمد
آخر از روضه سوی خیمهی تو میآیم
آخر این دست به دامان تو خواهد آمد
چشمِ ما خشک که شد قحطیِ نعمت هم شد
اشک چون آمده باران تو خواهد آمد
زندگی کردن ما مردگیِ محض شده
پس کِی آقا ، سر و سامانِ تو خواهد آمد؟
کاش می شد که به یعقوب ، کسی مژده دهد
یوسف از مصر به کنعان تو خواهد آمد
روزی از دور مرا گریه کنان میبینی
آن زمان حُرّ پشیمان تو خواهد آمد
آخرین ماه زمستان شده امّا یک روز
آخرین ماه زمستان تو خواهد آمد
بین هر کوچهی باریک اگر گوش کنی
نالهی مادرِ بی جان تو خواهد آمد
تا زمین خورد تو را کرد صدا ، یعنی که
حق و احقاق به دستان تو خواهد آمد
چه غم از درد که درمان تو خواهد آمد
پس مزن دست مرا وُسع گدایت اینست
دلخوشم لطف فراوان تو خواهد آمد
این دهه پشتِ درِ خانهی خود را ننداز
صبح و شب عبد پریشان تو خواهد آمد
آخر از روضه سوی خیمهی تو میآیم
آخر این دست به دامان تو خواهد آمد
چشمِ ما خشک که شد قحطیِ نعمت هم شد
اشک چون آمده باران تو خواهد آمد
زندگی کردن ما مردگیِ محض شده
پس کِی آقا ، سر و سامانِ تو خواهد آمد؟
کاش می شد که به یعقوب ، کسی مژده دهد
یوسف از مصر به کنعان تو خواهد آمد
روزی از دور مرا گریه کنان میبینی
آن زمان حُرّ پشیمان تو خواهد آمد
آخرین ماه زمستان شده امّا یک روز
آخرین ماه زمستان تو خواهد آمد
بین هر کوچهی باریک اگر گوش کنی
نالهی مادرِ بی جان تو خواهد آمد
تا زمین خورد تو را کرد صدا ، یعنی که
حق و احقاق به دستان تو خواهد آمد
۵۲۳
۱۰ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.