fake kook
fake kook
part²³ ②③
کوک: اینجا چی میخوای؟
ا/ت: خب
کوک: خب که چی دست از سرم بردار دختر ما اینجا فقط یه همکاریم همین فک نکن چون قبلا چیزی بینمون بوده الانم هست نه دیگه فک کن که من یه ادم جدیدم فهمیدی دختر پس دیگه سمت خونه من نیا منم برای تو اقای جئون و تو برای من خانم یانگ هستی اینو تو گوشات فرو کن
ا/ت: ببخشید اقای جئون من نمیدونستم که واحد بغلیم خونه تو که هیچوقت نمیومدم و اینکه چیزی تو هتل نداشتم فک کردم بیام یه چیزی قرض بگیرم همین وگرنه تو برای من مهم نیستی
کوک: برای غذا اومده بودی؟
ا/ت: اره گرسنم بود حوصله نداشتم برم بیرون بخورم گفتم بیام یه چیزی ازت بگیرم
کوک: خب چی میخوای
ا/ت: چیزی نمیخوام
کوک: پس باشه
رفتم دم در واحد ربرویی زدم
ا/ت: سلام یانگ ا/ت هستم
جینو: سلام
ا/ت: ببخشید من واحد روبروییتون هستم
جینو: بله خوشبختم منم جینو هستم
ا/ت: منم همینطور گفتم که چیزی تو هتلم ندارم اگر مایل هستید باهم بریم یه چیزی بخوریم بیرون
جینو: دوتایی
ا/ت: بله
جینو: باشه یه لحظه صبر کنید لباسمو عوض کنم
ا/ت: منتظرم
جینو: 😊
جونگکوک در اتاقشو باز کرد و یه کیسه دستش بود
کوک: بیا هرچی میخوای داخلشه
ا/ت: ولی الان میخوام برم بیرون
کوک: خب چرا میخوای بری بیرون بیا پشین اینارو بخور نترس بعد نمیگم باید بهم چیزی بدی بشین خونت همینارو بخور
ا/ت: نه مرسی
جینو: بریم
ا/ت: اره بریم
کوک: صبر کنید
جینو: بله؟
کوک: منم میام
جینو: ا/ت تو که گفتی خودممون دوتا
کوک: الان شد خودمون سه تا مهمون من بیاین بریم
#فیک
#سناریو
part²³ ②③
کوک: اینجا چی میخوای؟
ا/ت: خب
کوک: خب که چی دست از سرم بردار دختر ما اینجا فقط یه همکاریم همین فک نکن چون قبلا چیزی بینمون بوده الانم هست نه دیگه فک کن که من یه ادم جدیدم فهمیدی دختر پس دیگه سمت خونه من نیا منم برای تو اقای جئون و تو برای من خانم یانگ هستی اینو تو گوشات فرو کن
ا/ت: ببخشید اقای جئون من نمیدونستم که واحد بغلیم خونه تو که هیچوقت نمیومدم و اینکه چیزی تو هتل نداشتم فک کردم بیام یه چیزی قرض بگیرم همین وگرنه تو برای من مهم نیستی
کوک: برای غذا اومده بودی؟
ا/ت: اره گرسنم بود حوصله نداشتم برم بیرون بخورم گفتم بیام یه چیزی ازت بگیرم
کوک: خب چی میخوای
ا/ت: چیزی نمیخوام
کوک: پس باشه
رفتم دم در واحد ربرویی زدم
ا/ت: سلام یانگ ا/ت هستم
جینو: سلام
ا/ت: ببخشید من واحد روبروییتون هستم
جینو: بله خوشبختم منم جینو هستم
ا/ت: منم همینطور گفتم که چیزی تو هتلم ندارم اگر مایل هستید باهم بریم یه چیزی بخوریم بیرون
جینو: دوتایی
ا/ت: بله
جینو: باشه یه لحظه صبر کنید لباسمو عوض کنم
ا/ت: منتظرم
جینو: 😊
جونگکوک در اتاقشو باز کرد و یه کیسه دستش بود
کوک: بیا هرچی میخوای داخلشه
ا/ت: ولی الان میخوام برم بیرون
کوک: خب چرا میخوای بری بیرون بیا پشین اینارو بخور نترس بعد نمیگم باید بهم چیزی بدی بشین خونت همینارو بخور
ا/ت: نه مرسی
جینو: بریم
ا/ت: اره بریم
کوک: صبر کنید
جینو: بله؟
کوک: منم میام
جینو: ا/ت تو که گفتی خودممون دوتا
کوک: الان شد خودمون سه تا مهمون من بیاین بریم
#فیک
#سناریو
۴۰.۸k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.