fake kook
fake kook
part²¹ ②①
زمان حال
ـــــــــــــــــــــــــ
داشتم گریه میکردم برگشتم خونه
ا/ت: مامان اومدم
یونگمین: اینم دختر گلتون اومد
ا/ت: چیزی شده
م: میخوای پدرتو به کشتن بدی؟
ا/ت: ها؟ یعنی چی؟
م:دیگه باید سریع این نقشه رو جمع کنی
ا/ت: چه نقشه ای
م: خودتو این پسره عوضی
ا/ت: مامان درباره جونگکوک درست رفتار کن
م:چی انتظار داری بگم جونگکوک
یونگمین: حدسام درست بودن
ا/ت: چه حدسایی؟
م:نکنه واقعا عاشق این پسره شدی؟
ا/ت: ها منظورت جونگکوک
م: اره
ا/ت: 😞
م: سرتو بگیر بالا دختر واقعا تو عاشق این پسره شدی
ا/ت: اره
م: چرا
ا/ت: عشق دلیل نمیخواد
م: دختره ی عوضی گند زدی به همه ی نقشهام
یونگمین: منو ا/ت عاشق هم بودیم داشتیم یه نفر بازی میدادیم الان بازیچه اصلی من شدم
م: بیا ببین دختره عوضی چیکار کردی
ا/ت: مامان
م: سعی کن ازش متنفر شی
ا/ت: مامان من واقعا دوسش دارم
م: حرف دهنتو بفهم باید این بازیو سریع تموم کنی و خودتو یونگمین باهم ازدواج کنی
ا/ت: یونگمین مثل داداشم دوسش دارم و خواهم داشت ولی جونگکوک عاشقشم حسم بهش خیلی زیاده
م: از چیزی که فک میکردمو و میترسیدم به سرم اومد
ا/ت: مامان
م: باید سریع نقشه هارو تموم کنی
ا/ت: از نظر من این نقشه نیست چون من به جونگکوک همه چیزو گفتم
م: چه غلطی کردی دختره ی عوضی
ا/ت: مامان
یکی زد تو گوشم
م: برو که دیگه نبینمت
رفتم تو اتاقم درو بستم
#فیک
#سناریو
part²¹ ②①
زمان حال
ـــــــــــــــــــــــــ
داشتم گریه میکردم برگشتم خونه
ا/ت: مامان اومدم
یونگمین: اینم دختر گلتون اومد
ا/ت: چیزی شده
م: میخوای پدرتو به کشتن بدی؟
ا/ت: ها؟ یعنی چی؟
م:دیگه باید سریع این نقشه رو جمع کنی
ا/ت: چه نقشه ای
م: خودتو این پسره عوضی
ا/ت: مامان درباره جونگکوک درست رفتار کن
م:چی انتظار داری بگم جونگکوک
یونگمین: حدسام درست بودن
ا/ت: چه حدسایی؟
م:نکنه واقعا عاشق این پسره شدی؟
ا/ت: ها منظورت جونگکوک
م: اره
ا/ت: 😞
م: سرتو بگیر بالا دختر واقعا تو عاشق این پسره شدی
ا/ت: اره
م: چرا
ا/ت: عشق دلیل نمیخواد
م: دختره ی عوضی گند زدی به همه ی نقشهام
یونگمین: منو ا/ت عاشق هم بودیم داشتیم یه نفر بازی میدادیم الان بازیچه اصلی من شدم
م: بیا ببین دختره عوضی چیکار کردی
ا/ت: مامان
م: سعی کن ازش متنفر شی
ا/ت: مامان من واقعا دوسش دارم
م: حرف دهنتو بفهم باید این بازیو سریع تموم کنی و خودتو یونگمین باهم ازدواج کنی
ا/ت: یونگمین مثل داداشم دوسش دارم و خواهم داشت ولی جونگکوک عاشقشم حسم بهش خیلی زیاده
م: از چیزی که فک میکردمو و میترسیدم به سرم اومد
ا/ت: مامان
م: باید سریع نقشه هارو تموم کنی
ا/ت: از نظر من این نقشه نیست چون من به جونگکوک همه چیزو گفتم
م: چه غلطی کردی دختره ی عوضی
ا/ت: مامان
یکی زد تو گوشم
م: برو که دیگه نبینمت
رفتم تو اتاقم درو بستم
#فیک
#سناریو
۳۸.۳k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.