نفرین جاری شد

نفرین جاری شد
انتقام فریاد
به مرگ
وعده جان داده شد
دوست و دشمن فرقی ندارد
گور
طلبش را میخواست

#امیرعلی_قربانی



#عکس_نوشته👌
دیدگاه ها (۱)

تو ان شاه بیتاخر غزل بودیکه در دفتر شعری خواندم ودر خاطرم ما...

ان دمکه کسی از تو میرودشعر می ایدقصه از تنهایی می گویدشرح می...

دوستت ندارد می بینی برای اوحرف از دل میزنیدلش را میزند #امی...

پنجره باز بودباران می امدچشمها منتظر به راهپاییز امارفته بود...

"نبرد مبعد فرشتگان قدیمی" داخل معبد، تاریکی مطلق بود، فقط چش...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۵

"پاکسازی نفرین"هانول دستانش را روی سینه ی میهو گذاشت. نور خا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط