پدرخوانده part3
پدرخوانده part3
که به همه قانون ها ربط داره
۱۱.سرپیچی از هرکدوم از قانون ها یه تنبیه سخت داره
فهمیدی؟!
تا الان فقط داشتم یا دهن باز نگاش میکردم لامصب خونس پادگان نیست که
_آهای با توئم
+ها آها باشه چیز یعنی چشم
_نیازی نیست رسمی باشی
+چش... باشه
_آفرین حالا چیزی نمیخوای
+نه ممنون
_خیله خب پس میریم سمت عمارت
داشت رانندگی می کرد که یه لحظه بستنی فروشی دیدم نگاش کردم ولی نگفتم حتما ناراحت میشه بهتره خودم با یه ذره پولی که مسئول برای مواقع ضروری داده استفاده کنم
+آممم چیزه میشه این بقل نگه داری....بابا؟
تهیونگ ویو
قند تو دلم آب شد وقتی بهم گفت بابا
_برای چی؟
+میفهمین حالا میشه نگه دارین داریم رد میشیم
_باشه
نفهمیدم واسه چی گفت نگه دار ولی سعی داشتم بفهمم که بازم نشد پیاده شد رفت بعد از چند مین با دوتا بستنی اومد نفهمیدم چیشد اون چرا به من نگفت تا من بخرم
+بفرمایین اینم بست....
_تو چرا بدون اجازه من از پولی که داری استفاده کردی هااا(عصبی)
+خب من...
_تو چییی هااا من مثلا باباتم بعد تو میری با پول خودت بستنی میخری؟(عصبی)
+بله من معذرت میخوام چون می ترسیدم ناراحت بشین نگفتم ولی از این به بعد میگم اگه شما خودتون رو پدر من میدونید پس اینم باید بدونید که دختر هم میتونه برای پدرش خرج کنه شما با عصبانیتتون نمیتونید این پیام رو که از دستم ناراحت شدین به خاطر اینکه چرا به شما نگفتم رو برسونید لطفا عصبی نشید منم سعی میکنم تا از این بعد با قانون ها و رفتار و کردارتون کنار بیام.(مهربون،گرم)
من دیگه رد دادم این دختر یه پا مسکنه برا کم کردن عصبانیت مثل یه آب یخ که میتونه عصبانیتتون رو بخوابونه اون سنگ روی آتیشه اون فوق العاده اس
_من معذرت میخوام بابت...
+نیازی به عذر خواهی نیست اوه راستی بستنی آب شد بابا بیا بخورش بهترین طعمشو برای تو انتخاب کردم قطعا خوشت میاد(لبخند)
_ممنون
+خواهشش
_خب دیگه راه میوفتیم
+باشه
فلش بک به عمارت(اتفاق خاصی تا عمارت نیوفتاد)
_خب رسیدیم قبل از اینکه پیاده شی باید تمام قانونارو یه بار دیگه بگم
+نه توروخدا به خدا می دونم همه چیز می دونم فقط بریم من خوابم میاد
_مگه اونجا نخوابیدی
+نه تا صبح ساعت۴بیدار بودم درس میخوندم بعدش خوابیدم ساعت۹ بیدار شدم اومدم تو دفتر که بعدش همه چیو میدونین دیگه ولی من الان خوابم میاد بریم دیگه(کیوت)
_خیله خب باشه پیاده شو
+آخجوووون
_(خنده ریز)کیوت(زیرلب)
وقتی عمارتو دیدم پرام ریخت عجب عمارتی عمارت نبود قصر بود یارو پادشاهیه واس خودش دهنم باز موند
_دهنو ببند پشه نرو توش
+ها....آها عجب عمارتی دارین خیلییی بزرگه
_آره بریم داخل
رفتیم داخل که سه تا زن عینوهو میمون پریدن رو این مرده یعنی بابام
_اَههه ولم کنین
@وااااا ددی چرا این جوری میکنین
@بورام راست میگه
@یونا بورام هردو راست میگن نکنه این هرزه جدیده
_آهاااای اسم خودتو رو این نزار میونگ فهمیدی
@خیله خب حالا بیا این آبمیوه رو بخور
اون زنه یه آبمیوه داد دست تهیونگ ولی من فهمیدم قرص تحریک کننده ریخته توش احنق حداقل میزاشتی قرصه کامل حل بشه بعد میاوردی
+اِهممم خب میگم بابا قبل از اینکه کاملا به دست قرص های تحریک کننده تو آبمیوه تحریک بشی میشه اتاقمو نشون بدی
@تو از کجا فهمیدی؟
+رازه
_اَیششش گندت بزنن واقعا بابت رفتارایه اینا معذرت میخوام
+عیب ندا....(میونگ زد دمه گوش ا.ت)
@تو دیگه چه جور هرزه ایی هستی توهم یه بی پدر،مادری
_میونگ تو الان.....
+ببخشید ولی میشه من جواب بدم
_باشه
روشو کرد طرف میونگ
+خب میشه یه لطفی کنی؟
@چی؟
+سرتو بیار نزدیک تر
@(آورد نزدیک)خب بگو
موهاشو گرفتم با زانوم محکم زدم تو دلش دستاشو گرفتم پشتش نشستم روش موهاشو گرفتم سرشو آوردم بالا
+خب خانوم خانوما شما هر چقدر دوست داری بهم بگو هرزه مهم نیست ولی اگه یه بار دیگه به پدر،مادر من توهین کنی بهت آسون نمیگیرم فهمیدی؟
@........
+نشنیدم
@بله(آروم)
+بلندتر
@بلههههه( داد)
+آفرین...خب اتاق من کجاست
_ها....آها آجوماااااا
@بله ارباب
_اتاقشو نشون بده
@بله ارباب
اون خانوم منو برد سمت یه اتاق که درش سفید بود رفتیم داخل آخجوووون تمش نسکافه اییه
@خب لطفا برید حموم لباساتونو تعویض کنید یکم استراحت کنید ساعت۲ پایین باشین
+ اوکی
بعد از اینکه آجوما رفت رفتم حوله رو برداشتم رفتم حموم یه دوش ۲۰مینی گرفتم اومدم بیرون در کمدو باز کردم یاااا خدا چه لباسایه باحالی یه هودی با یه شلوارک برداشتم(اسلاید دوم)
رفتم سمت میز آرایش کشو رو باز کردم یا هفت جد بنگتن چقد ماسک صورت آخجون یکیشونو برداشتم زدم به صورتم رفتم رو تخت دراز کشیدم این بهترین زندگیه که داشتم نفهمیدم چطور شد که خوابم برد.
ادامه دارد
امیدوارم خوشتون بیاد
هرروز دوتا پارت میزارم
راستی اگه حمایت نشه دیگه نمینویسم.
که به همه قانون ها ربط داره
۱۱.سرپیچی از هرکدوم از قانون ها یه تنبیه سخت داره
فهمیدی؟!
تا الان فقط داشتم یا دهن باز نگاش میکردم لامصب خونس پادگان نیست که
_آهای با توئم
+ها آها باشه چیز یعنی چشم
_نیازی نیست رسمی باشی
+چش... باشه
_آفرین حالا چیزی نمیخوای
+نه ممنون
_خیله خب پس میریم سمت عمارت
داشت رانندگی می کرد که یه لحظه بستنی فروشی دیدم نگاش کردم ولی نگفتم حتما ناراحت میشه بهتره خودم با یه ذره پولی که مسئول برای مواقع ضروری داده استفاده کنم
+آممم چیزه میشه این بقل نگه داری....بابا؟
تهیونگ ویو
قند تو دلم آب شد وقتی بهم گفت بابا
_برای چی؟
+میفهمین حالا میشه نگه دارین داریم رد میشیم
_باشه
نفهمیدم واسه چی گفت نگه دار ولی سعی داشتم بفهمم که بازم نشد پیاده شد رفت بعد از چند مین با دوتا بستنی اومد نفهمیدم چیشد اون چرا به من نگفت تا من بخرم
+بفرمایین اینم بست....
_تو چرا بدون اجازه من از پولی که داری استفاده کردی هااا(عصبی)
+خب من...
_تو چییی هااا من مثلا باباتم بعد تو میری با پول خودت بستنی میخری؟(عصبی)
+بله من معذرت میخوام چون می ترسیدم ناراحت بشین نگفتم ولی از این به بعد میگم اگه شما خودتون رو پدر من میدونید پس اینم باید بدونید که دختر هم میتونه برای پدرش خرج کنه شما با عصبانیتتون نمیتونید این پیام رو که از دستم ناراحت شدین به خاطر اینکه چرا به شما نگفتم رو برسونید لطفا عصبی نشید منم سعی میکنم تا از این بعد با قانون ها و رفتار و کردارتون کنار بیام.(مهربون،گرم)
من دیگه رد دادم این دختر یه پا مسکنه برا کم کردن عصبانیت مثل یه آب یخ که میتونه عصبانیتتون رو بخوابونه اون سنگ روی آتیشه اون فوق العاده اس
_من معذرت میخوام بابت...
+نیازی به عذر خواهی نیست اوه راستی بستنی آب شد بابا بیا بخورش بهترین طعمشو برای تو انتخاب کردم قطعا خوشت میاد(لبخند)
_ممنون
+خواهشش
_خب دیگه راه میوفتیم
+باشه
فلش بک به عمارت(اتفاق خاصی تا عمارت نیوفتاد)
_خب رسیدیم قبل از اینکه پیاده شی باید تمام قانونارو یه بار دیگه بگم
+نه توروخدا به خدا می دونم همه چیز می دونم فقط بریم من خوابم میاد
_مگه اونجا نخوابیدی
+نه تا صبح ساعت۴بیدار بودم درس میخوندم بعدش خوابیدم ساعت۹ بیدار شدم اومدم تو دفتر که بعدش همه چیو میدونین دیگه ولی من الان خوابم میاد بریم دیگه(کیوت)
_خیله خب باشه پیاده شو
+آخجوووون
_(خنده ریز)کیوت(زیرلب)
وقتی عمارتو دیدم پرام ریخت عجب عمارتی عمارت نبود قصر بود یارو پادشاهیه واس خودش دهنم باز موند
_دهنو ببند پشه نرو توش
+ها....آها عجب عمارتی دارین خیلییی بزرگه
_آره بریم داخل
رفتیم داخل که سه تا زن عینوهو میمون پریدن رو این مرده یعنی بابام
_اَههه ولم کنین
@وااااا ددی چرا این جوری میکنین
@بورام راست میگه
@یونا بورام هردو راست میگن نکنه این هرزه جدیده
_آهاااای اسم خودتو رو این نزار میونگ فهمیدی
@خیله خب حالا بیا این آبمیوه رو بخور
اون زنه یه آبمیوه داد دست تهیونگ ولی من فهمیدم قرص تحریک کننده ریخته توش احنق حداقل میزاشتی قرصه کامل حل بشه بعد میاوردی
+اِهممم خب میگم بابا قبل از اینکه کاملا به دست قرص های تحریک کننده تو آبمیوه تحریک بشی میشه اتاقمو نشون بدی
@تو از کجا فهمیدی؟
+رازه
_اَیششش گندت بزنن واقعا بابت رفتارایه اینا معذرت میخوام
+عیب ندا....(میونگ زد دمه گوش ا.ت)
@تو دیگه چه جور هرزه ایی هستی توهم یه بی پدر،مادری
_میونگ تو الان.....
+ببخشید ولی میشه من جواب بدم
_باشه
روشو کرد طرف میونگ
+خب میشه یه لطفی کنی؟
@چی؟
+سرتو بیار نزدیک تر
@(آورد نزدیک)خب بگو
موهاشو گرفتم با زانوم محکم زدم تو دلش دستاشو گرفتم پشتش نشستم روش موهاشو گرفتم سرشو آوردم بالا
+خب خانوم خانوما شما هر چقدر دوست داری بهم بگو هرزه مهم نیست ولی اگه یه بار دیگه به پدر،مادر من توهین کنی بهت آسون نمیگیرم فهمیدی؟
@........
+نشنیدم
@بله(آروم)
+بلندتر
@بلههههه( داد)
+آفرین...خب اتاق من کجاست
_ها....آها آجوماااااا
@بله ارباب
_اتاقشو نشون بده
@بله ارباب
اون خانوم منو برد سمت یه اتاق که درش سفید بود رفتیم داخل آخجوووون تمش نسکافه اییه
@خب لطفا برید حموم لباساتونو تعویض کنید یکم استراحت کنید ساعت۲ پایین باشین
+ اوکی
بعد از اینکه آجوما رفت رفتم حوله رو برداشتم رفتم حموم یه دوش ۲۰مینی گرفتم اومدم بیرون در کمدو باز کردم یاااا خدا چه لباسایه باحالی یه هودی با یه شلوارک برداشتم(اسلاید دوم)
رفتم سمت میز آرایش کشو رو باز کردم یا هفت جد بنگتن چقد ماسک صورت آخجون یکیشونو برداشتم زدم به صورتم رفتم رو تخت دراز کشیدم این بهترین زندگیه که داشتم نفهمیدم چطور شد که خوابم برد.
ادامه دارد
امیدوارم خوشتون بیاد
هرروز دوتا پارت میزارم
راستی اگه حمایت نشه دیگه نمینویسم.
۱۱.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.