پارت دومم
پارت دومم
p2
طوری بهت خیره شده بود که انگار سال هاست همدیگه رو میشناسید..
سرت رو برگردوندی تا خجالتت دیده نشه
سرش رو نزدیک گوشت آورد و زمزمه کرد: خجالت میکشی؟؟ از چی؟؟
نفسش گوشت رو قلقلک میداد و تنش دردناکی رو زیر پوستت احساس میکردی
کمی از نوشیدنی توی دستت خوردی و خشکی گلوت رو برطرف کردی
به طرفش برگشتی و بعد از کمی فاصله گرفتن دستتو سمتش بردی: هان ا.ت هستم.. و تو؟
دستت رو گرفت و با اهنگِ آرومِ صداش جواب داد: پارک جیمین هستم..از آشنایی باهات خوشحالم..هان ا.ت!!
صدای ایستادن مترو دوباره توی محیط پیچید
به مکان مورد نظر رسیده بودی..
حالا باید نوازنده گیتار رو ترک میکردی..و این دردناک بود
از روی صندلی بلند شدی و به سمتش برگشتی..باید برم..خوشحال شدم دیدمت..عالی مینوازی..
از دیدن رفتنت چشم هاش رنگ ناراحتی گرفت..
بدون خداحافظی از مترو بیرون اومدی
هنوز از محوطه خارج نشده بودی که صدای دوییدن قدم های محکمی از پشتت به گوشت رسید
توی دو قدمیت ایستاد و دست هاش رو روی زانو هاش گذاشت
با سرفه های متعدد بلند صحبت کرد: هان ا.ت شییییی
با شنیدن اسمت به عقب برگشتی
خودش بود نوازنده گیتار!
به طرفش رفتی و بطری آب رو روبهروی صورتش گرفتی: چرا اومدی بیرون؟؟ مگه مقصدت جای دیگه نیست؟؟
بطری آب رو از دستت گرفت و بعد از تموم کردن بطری آب ، بهت خیره شد
همونطور که در بطری رو میبست جواب داد: مقصد من همونجاییه که تو هستی..!
از تعجب سرت رو کج کردی و با. لحن سوالی پرسیدی: منظورت چیه؟
گیتارش رو روی شونهش صاف کرد و دستش رو توی جیبش گذاشت: یعنی توی این ماه..هر پنجشنبه میام مترو..بالاخره خانم خانما داشتن میرفتن یه جایی.. و نمیخواستن دوست قدیمیشون رو ببرن..! مگه نه ماهی قرمز؟؟
یادت اومد! تمام خاطرات کودکی! کسی که بهترین دوستت بود و چند سال ازش بیخبر بودی الان رو به روت بود..
همون چشم ها بود..همونقدر عسلی مونده بود
شاید به خاطر همین چشم هاش برات آشنا بود!
اشک شوقی از گوشه چشمت مثل الماس روی گونه هات قلت خورد
با انگشتش تیله اشک براقت رو پاک کرد و ادامه داد: ماهی قرمز مگه نگفته بودم از گریه هات قلبم درد میگیره؟ بس کن گریه رو..
بازو هاش رو دورت پیچید و تورو به آغوش ارومش وصل کرد
جریان آرومِ دردی پر از شوق رو زیر پوستت احساس کردی
و هر ضربان قلبت.. پژواکی از صدای قلب «جیمین» بود!!
خب بلوبریز؟ حمایتتون میتونه منو اکلیلی کنه))!
p2
طوری بهت خیره شده بود که انگار سال هاست همدیگه رو میشناسید..
سرت رو برگردوندی تا خجالتت دیده نشه
سرش رو نزدیک گوشت آورد و زمزمه کرد: خجالت میکشی؟؟ از چی؟؟
نفسش گوشت رو قلقلک میداد و تنش دردناکی رو زیر پوستت احساس میکردی
کمی از نوشیدنی توی دستت خوردی و خشکی گلوت رو برطرف کردی
به طرفش برگشتی و بعد از کمی فاصله گرفتن دستتو سمتش بردی: هان ا.ت هستم.. و تو؟
دستت رو گرفت و با اهنگِ آرومِ صداش جواب داد: پارک جیمین هستم..از آشنایی باهات خوشحالم..هان ا.ت!!
صدای ایستادن مترو دوباره توی محیط پیچید
به مکان مورد نظر رسیده بودی..
حالا باید نوازنده گیتار رو ترک میکردی..و این دردناک بود
از روی صندلی بلند شدی و به سمتش برگشتی..باید برم..خوشحال شدم دیدمت..عالی مینوازی..
از دیدن رفتنت چشم هاش رنگ ناراحتی گرفت..
بدون خداحافظی از مترو بیرون اومدی
هنوز از محوطه خارج نشده بودی که صدای دوییدن قدم های محکمی از پشتت به گوشت رسید
توی دو قدمیت ایستاد و دست هاش رو روی زانو هاش گذاشت
با سرفه های متعدد بلند صحبت کرد: هان ا.ت شییییی
با شنیدن اسمت به عقب برگشتی
خودش بود نوازنده گیتار!
به طرفش رفتی و بطری آب رو روبهروی صورتش گرفتی: چرا اومدی بیرون؟؟ مگه مقصدت جای دیگه نیست؟؟
بطری آب رو از دستت گرفت و بعد از تموم کردن بطری آب ، بهت خیره شد
همونطور که در بطری رو میبست جواب داد: مقصد من همونجاییه که تو هستی..!
از تعجب سرت رو کج کردی و با. لحن سوالی پرسیدی: منظورت چیه؟
گیتارش رو روی شونهش صاف کرد و دستش رو توی جیبش گذاشت: یعنی توی این ماه..هر پنجشنبه میام مترو..بالاخره خانم خانما داشتن میرفتن یه جایی.. و نمیخواستن دوست قدیمیشون رو ببرن..! مگه نه ماهی قرمز؟؟
یادت اومد! تمام خاطرات کودکی! کسی که بهترین دوستت بود و چند سال ازش بیخبر بودی الان رو به روت بود..
همون چشم ها بود..همونقدر عسلی مونده بود
شاید به خاطر همین چشم هاش برات آشنا بود!
اشک شوقی از گوشه چشمت مثل الماس روی گونه هات قلت خورد
با انگشتش تیله اشک براقت رو پاک کرد و ادامه داد: ماهی قرمز مگه نگفته بودم از گریه هات قلبم درد میگیره؟ بس کن گریه رو..
بازو هاش رو دورت پیچید و تورو به آغوش ارومش وصل کرد
جریان آرومِ دردی پر از شوق رو زیر پوستت احساس کردی
و هر ضربان قلبت.. پژواکی از صدای قلب «جیمین» بود!!
خب بلوبریز؟ حمایتتون میتونه منو اکلیلی کنه))!
۳۰.۴k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.