چند روز بعد

چند روز بعد
ویو تهیونگ
این دختره چشه باشه خب دزدیدمش کارم اینه ولی چرا حرف گوش کن شده؟ههه فکر کرده اینطوری ولش میکنم اون پرنسس کوچولو ی منه دیروز یه پسره داشت از بیرون پنجره باهاش حرف میزد دوباره داشت پنجره رو تمیز میکرد آروم رفتم سمتش از پشت بغلش کردم

+خسته نباشی پرنسس
_م...ممنون
+اون پسره دیروز بهت چی میگفت
_چیز خاصی نگفت
+دوربینارو چک کنم ؟ولش کن به حرفت باور دارم ولی بدون تو مال منی یادت که هست؟
_اهوم

پرنسس لجبازم چرا یهو آنقدر آروم شده من پرنسس کوچولو خودمو می‌خوام همونی که آنقدر جسارت داشت منو بزنه
+چت شده
_منظورتون
+چرا آنقدر حرف گوش کن
_خب انتظار چی دارین
+از این به بعد نبینم ماتم سرا باشی مجبورم کاری کنم که هیچ کدوممون خوشش نمیاد
وقتی فهمید منظورم حبسه گریه کرد وای دوباره تا بیهوش بشه باید تحملش کنم
_منو زندونی نکن هق نمیخوام هقق خوشحال باشم هقق خوشحالی هق من هق فقط روز ازادیمه هق که تو هق هیچ وقت بهم هق نمیدیش هق این عمارت هق همه چیش هق ماتم توره هق من چطوری ماتم هق نگیرم گریه شدید

+خوشحالی تو زمانی که من بخوام ناراحتیت و ساکتیتم همینطور اگه نمیخوای حبس بشی ماتم نگیر

یعنی آت باید بخاطر اینکه تهیونگ رو نقطه ضعفش دست گذاشته خودشو خوشحال نشون بده؟فقط چون تهیونگ نمیخواد آت گریه کنه؟تغییرات آت چجوری میشه ؟
دیدگاه ها (۵)

پارت بعدی مستر ۲۰ تایی بشه https://wisgoon.com/nikajm

ویو آتاون دختره چندش اومد@کلفتی خوش میگذره تا دیروز زر می‌زد...

ویو تهیونگبردمش داخل یکی از سلول ها که کلا مشکی بود تختش دیو...

میخواستم بزنم که یه نفر دستم و از پشت گرفت اون دختره که دید ...

پارت۳ [دیوانه وار عاشق]ناشناس:(همون پسره) ددیو کوفت آنقدر ...

پارت۲ [دیوانه وار عاشق]ناشناس: مجبور نیستم ( دست ات رو گرفت...

پارت ۲۰ات: اخ جیمین سرشو از تو گردن از بیرون میاره جیمین: بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط