پارت49
پارت49
لینا: تو اینجا چیکار میکنی
☆: میخواستی زندگی پسرم رو خراب کنی دیگه نمیزارم هیچکاری کنی
لینا: براتون توضیح میدم
پسره: عزیزم اگه میخوای تا فکشو بیارم برات پایین نتونه حرف بزنه
لینا: نه
☆: هه بریم
دستمو گرفت برد بیرون ولی لینا منو ندید
☆: الان کجا بریم
ا.ت: میخوام برم پیش جیمین
☆: باشه عزیزم
☆: خب عزیزم برو پایین
ا.ت: شما چی
☆: تنها باشین بهتره
ا.ت: ممنون مراقب باشید خدانگهدار
☆: خدانگهدار
درو باز کردم البته کلید داشتم رفتم داخل تو اتاق تا جیمین خوابیده رفتم پیشش نشستم و با خودم کمی فکر کردم اروم دستمو کشیدم رو سرش
جیمین: برو گمشو عوضی
ا.ت: با منی
جیمین بلند شد
جیمین: ا.ت تو اینجا چیکار میکنی فکردم لیناست
ا.ت: اومدم پیش عشقم
جیمین: ا.ت باید برات توضیح بدم دوباره
ا.ت: نه توضیح نمیخواد همه چیز رو فهمیدم
و خواستم یه چیزی رو به تو بگم لینا داره بهت خیانت میکنه
جیمین: میدونم
ا.ت: اون یه هفته نرفته بود پیش پدرو مادرش رفته بوده پیش یه پسر دیگه
جیمین: واقعا که چقدر عوضی
ا.ت:خیلی سرده اتاقت
جیمین اومد نزدیکم بغلم کرد الان گرم میشی
ا.ت: 🥲
جیمین: بچم چطوره
ا.ت: خوبه سلام میرسونه😂
جیمین: مگه باهات شوخی 😂دارم میگم بچم حالش خوبه
ا.ت:هنوز دو هفته ش نشده ها
جیمین: حتی یه روزش هم که باشه من دوسش دارم
ا.ت: عزیزم
جیمین: جانم
ا.ت: هیچی
#جیمین
#سناریو
#فیک
لینا: تو اینجا چیکار میکنی
☆: میخواستی زندگی پسرم رو خراب کنی دیگه نمیزارم هیچکاری کنی
لینا: براتون توضیح میدم
پسره: عزیزم اگه میخوای تا فکشو بیارم برات پایین نتونه حرف بزنه
لینا: نه
☆: هه بریم
دستمو گرفت برد بیرون ولی لینا منو ندید
☆: الان کجا بریم
ا.ت: میخوام برم پیش جیمین
☆: باشه عزیزم
☆: خب عزیزم برو پایین
ا.ت: شما چی
☆: تنها باشین بهتره
ا.ت: ممنون مراقب باشید خدانگهدار
☆: خدانگهدار
درو باز کردم البته کلید داشتم رفتم داخل تو اتاق تا جیمین خوابیده رفتم پیشش نشستم و با خودم کمی فکر کردم اروم دستمو کشیدم رو سرش
جیمین: برو گمشو عوضی
ا.ت: با منی
جیمین بلند شد
جیمین: ا.ت تو اینجا چیکار میکنی فکردم لیناست
ا.ت: اومدم پیش عشقم
جیمین: ا.ت باید برات توضیح بدم دوباره
ا.ت: نه توضیح نمیخواد همه چیز رو فهمیدم
و خواستم یه چیزی رو به تو بگم لینا داره بهت خیانت میکنه
جیمین: میدونم
ا.ت: اون یه هفته نرفته بود پیش پدرو مادرش رفته بوده پیش یه پسر دیگه
جیمین: واقعا که چقدر عوضی
ا.ت:خیلی سرده اتاقت
جیمین اومد نزدیکم بغلم کرد الان گرم میشی
ا.ت: 🥲
جیمین: بچم چطوره
ا.ت: خوبه سلام میرسونه😂
جیمین: مگه باهات شوخی 😂دارم میگم بچم حالش خوبه
ا.ت:هنوز دو هفته ش نشده ها
جیمین: حتی یه روزش هم که باشه من دوسش دارم
ا.ت: عزیزم
جیمین: جانم
ا.ت: هیچی
#جیمین
#سناریو
#فیک
۲۵.۸k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.