استاد کیم ( فصل ۲ )

استاد کیم ( فصل ۲ )
پارت ۶۹

مینو : خدا بگم چیکارت کنه
تهیونگ از رو تخت بلند شد و سمته مینو رفت تا دست اش را گرفت مینو زود پسش زد و با داد گفت
مینو : ساکت شو ...
تهیونگ : گوش بده مینو
مینو بغض اش گرفت و صدا اش را بلند کرد و گفت
مینو : چرا بهم نگفتی ها ازدواج ما از اول هم اشتباه بود
تهیونگ : نه خیرم اشتباه نبود مینو صداتو ببر پایین
مینو : نمی‌برم .... شما نامزد داری بهم نمیگی من صدامو نبرم بالا
تهیونگ : داد نزن همه فکر میکنن داریم دعوا میکنیم
مینو : بزار فکر کنن دارم دعوا میکنیم اصلا موضوع اینه ؟
تهیونگ : مینو داری گندش میکنی
مینو : بازم من مقصر شدم آره دیگه
تقی به در زده شد و نگاه هر دو به سمته در چرخید
خانم کیم : بچه ها درسته من اجازه دخالت کردن ندارم ولی دعوا نکنید پدرتون خوابه صدا شما پایین میاد
تهیونگ : ببخشید مادر دیگه تکرار نمیشه
خانم کیم: باشه پسرم
خانم کیم رفت و تهیونگ نگاه عصبی را به مینو دوخت
تهیونگ : بیا ببین چی شد ...
مینو سمته پنچره رفت و نفس‌های عميقي کشید تهیونگ سمته مینو رفت و دست هایش را دور ک*مره مینو حلقه کرد و چونه اش را گذاشت رو شانه مینو
تهیونگ : خانم کوچولوووو ببخشید که بهت نگفتم
مینو : مهم نیست
تهیونگ : چرا خیلی هم مهمه
مینو : نه مهم نیست
حلقه دست های تهیونگ رو شکم اش باز کرد و سمته تخت رفت و روش دراز کشید پتو رو خودش کشید تهیونگ کمی ناراحت شد و سمته تخت رفت چراغ را خاموش کرد
رو تخت دراز کشید و سمته مینو نزدیک شد دست اش را گذاشت رو ک*مره مینو و به خودش نزدیک اش کرد صورت اش را تو موهای مینو برد و مشغول بو کردن موهای مینو شد این باعث خواب رفتن تهیونگ میشد این چند مدت عادت کرده بود با بوی موهای مینو بخوابه مینو هم عادت داشت که با موهای تهیونگ بازی کنه و باهاش ور بره تا خواب اش ببره ولی امشب این مینو بود که قهر کرده بود حتما تا صبح حتی نگاهی به تهیونگ نمی‌انداخت
》》》》》》》》》》》》( صبح )
تهیونگ با جایی خالیه مینو بیدار شد نیم نگاهی به تخت انداخت دید که مینو نیست رو تخت نشست
بعد از عوض کردن لباس هایش سمته سالون رفتن و با نبود مینو مواجه شد
تهیونگ : مادر مینو کجاست
خانم کیم : مینو رفته باغچه... گفت میاد
آقا کیم : پسرم بریم اتاق کارمون تهیان تو هم بیا
تهیونگ : چشم پدر
تهیونگ نگاهی به ساعت مچی اش انداخت و ساعت ۱۱ رو نشون میاد
تهیونگ ..... چقدر خوابیدم.......

@Yonjin953