pt
pt 10
سرنوشت★
جونگکوک زیرزیرکی خندید
+خنده دارع؟؟؟؟؟
_نه اصلا
+نه اصلا (اداشو دراورد)
_باشه بابا بی اعصاب..
+ماشینت کو؟
_پس راضی شدی بیای؟
+نخیر میخوام ازت بنزین بگیرم =/
_من لجباز تر از تو ندیدم...
+من عمرا بیام خونه تو...
_فک کردی منحرفم؟؟؟
+نه بابا ...
_اره اره..
_متاسفم خانم لجباز ولی من با موتور اومدم نمیبینی؟؟؟
.......+
_خودم میرم تو نمیخوای بیای امیدوارم شب با آقا دزدا راحت بخوابیی....
+مگه من بچم با کلمه دزد میترسونیم؟؟؟ هاااااااااااایتیتحینینینیت برو اصنننن من اینجا تو ماشین میمونمممم
+پس بای بای..
داشت میرفت که سریع گفتم..
+وایساااااا چرا منو تنهاااا گذاشتیییی؟؟؟؟
جونگکوک خندید چاره ای نداشتم و باهاش رفتم
_بیا این کلاه کاسکتو سرت کن..
سرم کردم و دیدم جونگکوک گفت
_منو از پشت بغل کن..
+همینطوری راحتم..
_خودت خواستی..
دیدم جونگکوک یهویی گاز داد سریع از ترس چسبیدم بهشش ...
ادامه دارد...
سرنوشت★
جونگکوک زیرزیرکی خندید
+خنده دارع؟؟؟؟؟
_نه اصلا
+نه اصلا (اداشو دراورد)
_باشه بابا بی اعصاب..
+ماشینت کو؟
_پس راضی شدی بیای؟
+نخیر میخوام ازت بنزین بگیرم =/
_من لجباز تر از تو ندیدم...
+من عمرا بیام خونه تو...
_فک کردی منحرفم؟؟؟
+نه بابا ...
_اره اره..
_متاسفم خانم لجباز ولی من با موتور اومدم نمیبینی؟؟؟
.......+
_خودم میرم تو نمیخوای بیای امیدوارم شب با آقا دزدا راحت بخوابیی....
+مگه من بچم با کلمه دزد میترسونیم؟؟؟ هاااااااااااایتیتحینینینیت برو اصنننن من اینجا تو ماشین میمونمممم
+پس بای بای..
داشت میرفت که سریع گفتم..
+وایساااااا چرا منو تنهاااا گذاشتیییی؟؟؟؟
جونگکوک خندید چاره ای نداشتم و باهاش رفتم
_بیا این کلاه کاسکتو سرت کن..
سرم کردم و دیدم جونگکوک گفت
_منو از پشت بغل کن..
+همینطوری راحتم..
_خودت خواستی..
دیدم جونگکوک یهویی گاز داد سریع از ترس چسبیدم بهشش ...
ادامه دارد...
- ۴.۷k
- ۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط