فیک جیمین ازدواج اجباری پارت ۴
فیک جیمین ازدواج اجباری پارت ۴
رفتم فلش رو گذاشتم روی کاناپه نشستم فیلمش ترسناک بود خودمو بغل کردم میترسیدم جیمین دستشو گذاشت روی شونم بغلم کرد توی بغل جیمین خوابم برد
جیمین:دیدم روی پاهام خوابش برد بغلش کردم بردمش توی اتاقش روی تخت
ا.ت:بیدار شدم دیدم روی تختم فهمیدم توی بغل جیمین خوابم برده بود
اجوما در زد امد توی اتاقم
آجوما: خانم وقت شامه
ا.ت:باشه الان میام رفتم دوش ۵ مینی گرفتم رفتم پایین برای شام جیمین هنوز نیومده بود به خودم امدم گفتم یعنی جیمین منو دوست داره؟
نه حتما دیوونه شدم آجوما غذاهارو آورد رفتم توی اشپز خونه که یک نفر دستاشو دور کمرم حلقه کرد برگشتم دیدم جیمینه بهم نزدیک شد و لباشو کوبید روز لبام همکاری کردم نمیدونم چرا یک حس عجیبی داشتم چشمامو باز کردم دیدم آجوما داره نگامون میکنه دستامو گذاشتم روی سینه جیمین و ولم کرد
جیمین:چکار میکنی
ا.ت: آجوما داره نگامون میکنه
آجوما:من میرم شما راحت باشین................... برید توی خماری🤣
رفتم فلش رو گذاشتم روی کاناپه نشستم فیلمش ترسناک بود خودمو بغل کردم میترسیدم جیمین دستشو گذاشت روی شونم بغلم کرد توی بغل جیمین خوابم برد
جیمین:دیدم روی پاهام خوابش برد بغلش کردم بردمش توی اتاقش روی تخت
ا.ت:بیدار شدم دیدم روی تختم فهمیدم توی بغل جیمین خوابم برده بود
اجوما در زد امد توی اتاقم
آجوما: خانم وقت شامه
ا.ت:باشه الان میام رفتم دوش ۵ مینی گرفتم رفتم پایین برای شام جیمین هنوز نیومده بود به خودم امدم گفتم یعنی جیمین منو دوست داره؟
نه حتما دیوونه شدم آجوما غذاهارو آورد رفتم توی اشپز خونه که یک نفر دستاشو دور کمرم حلقه کرد برگشتم دیدم جیمینه بهم نزدیک شد و لباشو کوبید روز لبام همکاری کردم نمیدونم چرا یک حس عجیبی داشتم چشمامو باز کردم دیدم آجوما داره نگامون میکنه دستامو گذاشتم روی سینه جیمین و ولم کرد
جیمین:چکار میکنی
ا.ت: آجوما داره نگامون میکنه
آجوما:من میرم شما راحت باشین................... برید توی خماری🤣
۱۰.۰k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.