fic jenkok

¸„.-•~¹°”ˆ˜¨
fic jenkok
Fic: My legacy
Part:۸
Please support and do not copy ☺️
════════════════════════════════ღ
ـ؋ـیک جنکوڪ
میراث شوم
پارت 8
════════════════════════════✿
¨˜ˆ”°¹~•-.„¸
_چته منشی لی چرا زنگ زدی
منشی لی: ارباب گفتن که خبر دارن کجا رفتین و ......
_به نظرت من‌عاشق ا/تم هه..........با تو ام حروم زاده(داد)
منشی لی: من‌به شما عتماد دارم ببخشید
_بدون هیچ حرفی قطع کرد
از زبان ا/ت
وقتی جنکوک رفت بالا دونبالش رفتم
دیدم‌داره به طرف میده عاشق من نیس
بدوم توجه اشکام سرازیر شدن
فکر نمیکردم اینم اینجوری باشه
فکر نمیکردم واسه اینم بی ارزش باشم
من‌واقعیت هم به کسی اهمیت ندارم
زود رفتم پایین تا منتطر کوک باشم اوه نه جانک کوک
باید خودمو عادت بدم به این که اسمشو کامل بگم




ادامش رو بعد ۴ یا ۳ ساعت میزارم
دیدگاه ها (۰)

بورا : دختری سرد _جدی _خوشگل مشگل_وکیل _تهیونگ : سرد _جدی _ب...

¸„.-•~¹°”ˆ˜¨ fic jenkokFic: My legacyPart: 6Please support ...

فیک جدید دارم مینویسم ژانر : هیجانی _عاشقانه _درام_ وکالت شخ...

¸„.-•~¹°”ˆ˜¨ fic jenkokFic: My legacyPart: 6Please support ...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط