کلودی:حالا جیمین آقا یکم برو کنار بزار من بلند شم
کلودی:حالا جیمین آقا یکم برو کنار بزار من بلند شم
جیمین:نمیخوام...میخوام همینطور بمونم
کلودی با لبخند رو مخی گفت:عشقم....منو عصبی نکن اوکی؟
جیمین خندید و گفت:تو فقط ی لحظه میتونی رمانتیک باشی ها؟
کلودی:اره همونم زیاده
جیمین:ای بابا
کلودی:حالا شاید بعدا بخاطر تو بیشتر رمانتیک شدم
جیمین:حالا که دختر خوبی شدم....میرم کنار
کلودی:افرین
جیمین رفت کنار و کلودی هم بلند شد و از اتاق رفت بیرون که میاکو دیدش
میاکو:هوی کلودی
کلودی:هاا میاکو
میاکو:جیمین که کاری نکرد؟
کلودی:والا جیمین پسر خوبیه کاری نکرد من کردم...بوسیدمش
میاکو که کنار کیوکو نشسته بود با تعجب هردوشون گفتن:هااااااااااا؟
جیمین:نمیخوام...میخوام همینطور بمونم
کلودی با لبخند رو مخی گفت:عشقم....منو عصبی نکن اوکی؟
جیمین خندید و گفت:تو فقط ی لحظه میتونی رمانتیک باشی ها؟
کلودی:اره همونم زیاده
جیمین:ای بابا
کلودی:حالا شاید بعدا بخاطر تو بیشتر رمانتیک شدم
جیمین:حالا که دختر خوبی شدم....میرم کنار
کلودی:افرین
جیمین رفت کنار و کلودی هم بلند شد و از اتاق رفت بیرون که میاکو دیدش
میاکو:هوی کلودی
کلودی:هاا میاکو
میاکو:جیمین که کاری نکرد؟
کلودی:والا جیمین پسر خوبیه کاری نکرد من کردم...بوسیدمش
میاکو که کنار کیوکو نشسته بود با تعجب هردوشون گفتن:هااااااااااا؟
۳.۲k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.