"بازی"
"بازی"
🕶part:55🕶
میاکو:تو؟توی وحشی یک دنده ی لجباز بی اعصاب که هیچی از عشق حالیش نمیشه...جیمینو بوسید؟تو میخوای اینو باور کنم؟بیا برو بابا
کیوکو:اره راست میگه...کلودی باید قبول کنی وحشی هستی و هیچی از عشق حالیت نمیشه...آخه مگه میشه تو بوسه رو شروع کرده باشی؟
کلودی:بزرگش نکنید...ازین جوجه خوشم اومده دیگه دوسش دارم واسه همین بوسیدمش...بلاخره آدم ا کسی که دوسش داره یکم متفاوت تر رفتار میکنه
شوگا:اینو تایید میکنم کلودی
کلودی:آگوست دی هم تایید کرد....پس دیگه حرف نزنید
یونگهی:اونوقت کسی که دوسش داری کی باشن آگوست دی؟
شوگا:فک کنم تو باشی؟
یونگهی اخم کرد و لباشو بهم فشرد و قیافه ای فوق العاده کیوت به خودش گرفت و رفت رو به روی شوگا ایستاد:فک میکنی؟
شوگا دستاشو انداخت دور کمرش و به سمت خودش کشوندش و بوسه ای از لباش دزدید
شوگا:از هروقت دیگه ای مطمئن ترم...تو مال خودمی چشم گرگیم
یونگهی لبخند زد و گفت:حالا شد
جیمین که از اتاق اومده بود بیرون گفت:حقیقتا تا حالا ندیدم شوگا با کسی اینطور رفتار کنه...تو خیلی خاصی یونگهی
یونگهی:شاید بخاطر این خاص باشم که شوگا دوستم داره؟
شوگا:تو از همون اول خاص و متفاوت بودی چشم گرگی من
یونگهی:عاشق اینم که بگی چشم گرگی من
شوگا:پس همیشه بهت میگم
میساکی تخیلاتی شد و گفت:یعنی کیوکو هم مثل باباش باهام اینطور رفتار میکنه اره؟
کیوکو برگشت سمت میساکی و دستاشو دو طرف مبل گذاشت و به سمتش خم شد
کیوکو:من از پدرم هم میتونم رمانتیک تر باشم بیب
میساکی سرشو برد نزدیک کیوکو و بینیشو به دو طرف بینی کیوکو تکون میداد
میساکی:پس باید خیلی خوش شانس باشم
کیوکو:شاید
میساکی:حالا هم برو کنار...نمیشه منو ببوسی
کیوکو:ای کلک...از کجا فهمیدی
میساکی:فهمیدم دیگه
کیوکو هم بدون هیچ اعتراضی رفت و دوباره نشست سرجاش
میاکو که ایستاده بود رو به روی جمعیت عاشقی که قصد نداشتن دست از رمانتیک بازیاشون بردارن....با حالت مسخره ای بهشون نگاه کرد و گفت:یالا یالا بس کنید دیگه...خجالت بکشید مثلا من اینجا سینگلم(دخترم تو واسه خودمی نمیدمت به کسی پس سینگل میمونی)
کیوکو:خو مگه جلوتو گرفتیم؟برو واسه خودت ی کیس پیدا کن
میاکو:نمیخوام
کیوکو:پس مزاحم اوقات ما نشو
میاکو:باشه
🕶part:55🕶
میاکو:تو؟توی وحشی یک دنده ی لجباز بی اعصاب که هیچی از عشق حالیش نمیشه...جیمینو بوسید؟تو میخوای اینو باور کنم؟بیا برو بابا
کیوکو:اره راست میگه...کلودی باید قبول کنی وحشی هستی و هیچی از عشق حالیت نمیشه...آخه مگه میشه تو بوسه رو شروع کرده باشی؟
کلودی:بزرگش نکنید...ازین جوجه خوشم اومده دیگه دوسش دارم واسه همین بوسیدمش...بلاخره آدم ا کسی که دوسش داره یکم متفاوت تر رفتار میکنه
شوگا:اینو تایید میکنم کلودی
کلودی:آگوست دی هم تایید کرد....پس دیگه حرف نزنید
یونگهی:اونوقت کسی که دوسش داری کی باشن آگوست دی؟
شوگا:فک کنم تو باشی؟
یونگهی اخم کرد و لباشو بهم فشرد و قیافه ای فوق العاده کیوت به خودش گرفت و رفت رو به روی شوگا ایستاد:فک میکنی؟
شوگا دستاشو انداخت دور کمرش و به سمت خودش کشوندش و بوسه ای از لباش دزدید
شوگا:از هروقت دیگه ای مطمئن ترم...تو مال خودمی چشم گرگیم
یونگهی لبخند زد و گفت:حالا شد
جیمین که از اتاق اومده بود بیرون گفت:حقیقتا تا حالا ندیدم شوگا با کسی اینطور رفتار کنه...تو خیلی خاصی یونگهی
یونگهی:شاید بخاطر این خاص باشم که شوگا دوستم داره؟
شوگا:تو از همون اول خاص و متفاوت بودی چشم گرگی من
یونگهی:عاشق اینم که بگی چشم گرگی من
شوگا:پس همیشه بهت میگم
میساکی تخیلاتی شد و گفت:یعنی کیوکو هم مثل باباش باهام اینطور رفتار میکنه اره؟
کیوکو برگشت سمت میساکی و دستاشو دو طرف مبل گذاشت و به سمتش خم شد
کیوکو:من از پدرم هم میتونم رمانتیک تر باشم بیب
میساکی سرشو برد نزدیک کیوکو و بینیشو به دو طرف بینی کیوکو تکون میداد
میساکی:پس باید خیلی خوش شانس باشم
کیوکو:شاید
میساکی:حالا هم برو کنار...نمیشه منو ببوسی
کیوکو:ای کلک...از کجا فهمیدی
میساکی:فهمیدم دیگه
کیوکو هم بدون هیچ اعتراضی رفت و دوباره نشست سرجاش
میاکو که ایستاده بود رو به روی جمعیت عاشقی که قصد نداشتن دست از رمانتیک بازیاشون بردارن....با حالت مسخره ای بهشون نگاه کرد و گفت:یالا یالا بس کنید دیگه...خجالت بکشید مثلا من اینجا سینگلم(دخترم تو واسه خودمی نمیدمت به کسی پس سینگل میمونی)
کیوکو:خو مگه جلوتو گرفتیم؟برو واسه خودت ی کیس پیدا کن
میاکو:نمیخوام
کیوکو:پس مزاحم اوقات ما نشو
میاکو:باشه
۳.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.