رمان من عاشقش شدم

رمان من عاشقش شدم ¹
از زبان سوجون:
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم کارای لازم رو انجام دادم یه صبحانه ی کوچیک خوردم و رفتم سر کار راستش من عاشق درست کردنم و از کارم لذت میبرم و چون با علاقه کارم رو انجام دادم الان مسئول اینجا هستم اما خودمم کار میکنم
یکی از کارکنان: خانم ببینید تونستم بالاخره داروتون رو یاد بگیرم تونستم داروی بیهوشی رد بسازم
شاید بگن ما داروی بیهوشی داریم و از این حرفا اما من تونستم یه نسخه ی جدید ازش بسازم که هن بهتر هم موثر باشه
×: آفرین الان میگم موش آزمایشگاهی رو بیارن اما با عشق درستش کردی حواست بود چیکار کنی؟!
یکی از کارکنان ها:بله خانم
یکی دیگشون:بفرمائید اینم موش آزمایشگاه
×:مرسی میتونی بری خب بریز تو آبش
یکی از کارکن ها:بله خانم
خب ۱ ساعت بعد
×:آفرین عزیزم تو موفق شدی خب من دیگه باید برم فعلا
از آدم ها خدافظی کردم و به سمت خونه رانندگی کردم رفتم یه شام حاضری درست کردم چون خیلی خسته بودم و نمیتونستم غذا درست کنم و خداروشکر فردا و پس فردا تعطیل بود و میتونستم راحت بخوابم
پرش زمانی به فردا
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت ۱ مگه چقدر خوابیدم واووو کف کردم بلند شدم و یه ناهار خوشمزه درست کردم راستش ب ام خیلی سؤال بود که ایرانی ها چه غذایی میخورن و منم واقعا ایران و مردمانش و دوست دارم بلند شدم و زدم تو گوگل و یه خورشت سبزی درست کردم واقعا مزش خوب بود نشستم نگاه فیلم کردم تا ساعت ۵ عصر بعد دلم حوس کرد برم کافه ی نزدیک خونمون و چون نزدیک بود میتونستم پیاده برم یه تیپ لش زدم (عکسش رو میذارم)و رفتم تو راه بودم که سیاهی......
دیدگاه ها (۰)

رمان من عاشقش شدم ² تو راه بودم که سیاهی وقتی از خواب بیدار ...

من عاشقش شدم ³+: باشه باشه غلط کردم×: امیدوارم دیگه پستمون ب...

عزیزم ممنونجدا از این فک کنم آدم بدی هستم یا هیولا که اینجور...

حق به توان میلیون

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

پارت ۵۹ فیک ازدواج مافیایی

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۳رفتم سمت اتاق کارم نشستم پشت میز و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط