من عاشقش شدم ³

من عاشقش شدم ³
+: باشه باشه غلط کردم
×: امیدوارم دیگه پستمون بهم نخوره
از زبان سوجین:
وای خدا این چه حسی که من دارم اوه نه نه بهتره برم خونه
از زبان سوجون:
اوه خدای من مرسی که اون پلیس رو فرستادی وگرنه الان زیرش بودم مرسی مرسی اوه ساعت چنده بهتره برم چندتا چی درست کنم که هم با فیلم بخورم هم شام
خب اینم درست شد حالا چه فیلمی ببینم اومدم دختری از ناکجا آباد خوبه ام آره
×: یا خدا چرا بدبخت و اینجوری کردن گناه داره کثافتای لاشی عرررر(گریه)
زنگ خونه
×: یعنی کیه این نصفه شب
+:سلام
×:گفتم دیگه پستمون بهم نخره
+: راستش پلیسا خونم و محاصره کردن
×: به من چه حالا گمشو
+: خواهش میکنم قول میدم اذیتت نکنم
×:میگی من چیکار کنم هان(داد)
+:ای خدا ترسیدم فقط تا موقعی که پلیسا میرن اینجا باشم
×:نچ
+:خواهش میکنم( خودشو کیوت میکنه)
×:انگار نه انگار که آدم چند ساعت پیشین به تو اعتماد ندارم اول خونت و بهم نشون بده
+:اوناش
×:چرا خونت نزدیک خونه ی منه
+:چم
×: بازم بهت اعتماد ندارم
+: من چندساعت پیش اون کارو کنار گذاشتم
×: از کجا معلوم
+: گفتم زندگی دو روزه بعدشم تو اولین آدمی بودی...
×: بسه بسه سرم صدا رفت بیشتر اینم توضیح نده برو تو اون اتاق
+: ممنون
×:بدو
رفتم ادامه ی فیلمم و دوباره نشستم عر زدن سرش که اود پایین(نکته خونه دوبلکس هست)
+:خوبی چرا داری گریه میکنی(نگران بیش ازحد)
×: نگاه کن چندتا آدم بی‌شعور مث تو یه دختر بی‌گناه مث من و زدن کشتن(گریه)
+: گریه نکن اون فقط یه فیلمه
×: همین چند ساعت پیش نزدیک بود واسه خودمم پیش بیادا
+:ببخشید
×: بیا فک کنم گشنمه رو کابینت چی گذاشتم هر کدوم رو خواستی بردار برو بالا که دلم خونه روت(گریه)
+:ببخشی تو گریه نکن( رفت بغلش کرد )

۵ تا لایک