پارت ۱۶۰ رمان کت رنگی بخش اول
پارت ۱۶۰ رمان کت رنگی بخش اول
#سومی
شاید یه ساعت توی بغلش بودم و اونم بدون هیچ مخالفتی منو بغل کرده بود... از اون روز تصمیم گرفتم قلبم رو مثل سنگ کنم .. بی احساس ترین فرد دنیا بشم .. ازش جدا شدم نگاه صورتش کردم. گریه کرده بود و صورتش خیس بود .. دستمو بالا بردم و با انگشت ها اشک هاشو پاک میکردم ...
من: جونگ کوک یه کاری برام میکنی ؟
اشک هاشو پاک کرد و مشتاق برای انجام خواسته های من نگاهم میکرد
کوک: بگو سومی! بگو هر کاری بخوایی میکنم واست!
من: جونگ کوک ! چندتا خواسته دارم میشه انجامشون بدی !؟
کوک: اوهوم تو جون بخواه !
من: جونگ کوک ... میدونی رنگ موی تیره خیلی بهت میاد مثل الان که موهات مشکیه ! 🥺❤
کوک: واقعا ؟ تو دوست داری دیگه رنگش نمیکنم !
من: جونگ کوک ... شبا قهوه نخور اون وقت دیگه نمیتونی راحت بخوابی ! باشه؟
کوک: چشم نمیخورم دیگه نمیخوام
من: مشروب نخور چون مثل من ضعیف میشی !
کوک: تو ضعیف نیستی ! ... باورم نمیشه داری حرفای خودمو به خودم میزنی !!!
من: کوک بگو نمیخوری تا خیالم راحت بشه !
کوک: چشم نمیخورم
انقدر طولانی نوشتم نمیومد کل پارت
#سومی
شاید یه ساعت توی بغلش بودم و اونم بدون هیچ مخالفتی منو بغل کرده بود... از اون روز تصمیم گرفتم قلبم رو مثل سنگ کنم .. بی احساس ترین فرد دنیا بشم .. ازش جدا شدم نگاه صورتش کردم. گریه کرده بود و صورتش خیس بود .. دستمو بالا بردم و با انگشت ها اشک هاشو پاک میکردم ...
من: جونگ کوک یه کاری برام میکنی ؟
اشک هاشو پاک کرد و مشتاق برای انجام خواسته های من نگاهم میکرد
کوک: بگو سومی! بگو هر کاری بخوایی میکنم واست!
من: جونگ کوک ! چندتا خواسته دارم میشه انجامشون بدی !؟
کوک: اوهوم تو جون بخواه !
من: جونگ کوک ... میدونی رنگ موی تیره خیلی بهت میاد مثل الان که موهات مشکیه ! 🥺❤
کوک: واقعا ؟ تو دوست داری دیگه رنگش نمیکنم !
من: جونگ کوک ... شبا قهوه نخور اون وقت دیگه نمیتونی راحت بخوابی ! باشه؟
کوک: چشم نمیخورم دیگه نمیخوام
من: مشروب نخور چون مثل من ضعیف میشی !
کوک: تو ضعیف نیستی ! ... باورم نمیشه داری حرفای خودمو به خودم میزنی !!!
من: کوک بگو نمیخوری تا خیالم راحت بشه !
کوک: چشم نمیخورم
انقدر طولانی نوشتم نمیومد کل پارت
۲۸.۱k
۲۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.