پارت ۵۹
کنار هامین ایستادم که گفت فکر نکنی نفهمیدما اومدم بگم کی من که صدای جیغ نیلا با صدای قهقهه من به هوا رفت همه میخندیدن برسام سریع واسش یه تاکسی گرفت که بره هتل منم زمین رو گاز میزدم
..................
تا شب یه چندتا دندونپزشکی رفتیم و کلی کار کردیم و درس خوندیم واقعا هامین خیلی کمکم میکرد دیگه دندانپزشکی آخری بود تموم شده بود تدریسشون که یه بیمار از اتاق دکتر اومد بیرون به من یه چشمک زد و رفت منم رومو برگردوندم بیخیالش شدم چند دقیقه گذشت دوباره اومد داخل کلینیک و جلوی من نشست و بی هیچ ترسی بهم زل زد بازم توجهی نکردم چند دقیقه دیگه گذشت نمیدونستم چرا نمیریم از اینجا برسام داشت با مدیر اونجا حرف میزد پسره بلند شد اومد جلوم ایستاد و گفت میتونم چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم
اوه چه جنتلمن
گفتم خیر نمیشه
گفت چند لحظه کوتاه
بلند شدم و از بچه ها دور شدیم
گفت:خانوم من از شما خوشم اومده اگه بشه باهم دوست شیم مثل همیشه تک خنده ای کردم که گوشیشو جلوم تکون داد دیگه صدم ثانیه ای وقت تلف نکردم برگشتم که برم که برسام رو در یک قدمی دیدم هیی کشیدم که با همون اخم گفت برو سوار ماشینم شو اخماش در هم بود گفتم نمیام خیز برداشت سمتم که هامین جلوش وایساد و گفت : اینجا جای دعوا نیست برید هتل بچه هارو خودم میارم و رو به من گفت: همراش برو با اخمی درهم از در خارج شد منم پشت سرش رفتم
..................
تا شب یه چندتا دندونپزشکی رفتیم و کلی کار کردیم و درس خوندیم واقعا هامین خیلی کمکم میکرد دیگه دندانپزشکی آخری بود تموم شده بود تدریسشون که یه بیمار از اتاق دکتر اومد بیرون به من یه چشمک زد و رفت منم رومو برگردوندم بیخیالش شدم چند دقیقه گذشت دوباره اومد داخل کلینیک و جلوی من نشست و بی هیچ ترسی بهم زل زد بازم توجهی نکردم چند دقیقه دیگه گذشت نمیدونستم چرا نمیریم از اینجا برسام داشت با مدیر اونجا حرف میزد پسره بلند شد اومد جلوم ایستاد و گفت میتونم چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم
اوه چه جنتلمن
گفتم خیر نمیشه
گفت چند لحظه کوتاه
بلند شدم و از بچه ها دور شدیم
گفت:خانوم من از شما خوشم اومده اگه بشه باهم دوست شیم مثل همیشه تک خنده ای کردم که گوشیشو جلوم تکون داد دیگه صدم ثانیه ای وقت تلف نکردم برگشتم که برم که برسام رو در یک قدمی دیدم هیی کشیدم که با همون اخم گفت برو سوار ماشینم شو اخماش در هم بود گفتم نمیام خیز برداشت سمتم که هامین جلوش وایساد و گفت : اینجا جای دعوا نیست برید هتل بچه هارو خودم میارم و رو به من گفت: همراش برو با اخمی درهم از در خارج شد منم پشت سرش رفتم
۵.۳k
۲۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.