پارت ۶۰
به سمت ماشینش رفتم و سوار شدم که پاشو رو پدال گاز فشار داد آنقدر به فرمون فشار وارد کرده بود که دستاش قرمز شده بود کنترل خودشو از دست داد و گفت: دیگه این واسه امروز زیادی بود دیگه کاسه صبرم لبریزه آنقدر گاز داد و چراغ قرمز رد کرد که واقعا به غلط کردن افتاده بودم رسیدیم هتل منو از ماشین کشید بیرون و مچ دستمو و گرفت و کشید یه جورایی انداختم داخل آسانسور رسیدیم به طبقه مورد نظر منو کشید بیرون و هل داد داخل خونش درو بست و منو چسبوند به در منو بین خودش و در قفل کرد انگار تازه موقعیتم فهمیدم با اخم گفتم چته رم میکنی
گفت مجبوری مجبوری آنقدر آرایش کنی
کی بهت گفته ساده خوشکل نیستی کی بهت اجازه داده با هامین باشی کی گفته برا اون پسره بخندی
با دلی پر گفتم خودم خودم به کسی چه تو چته چرا غیرتی میشی برو واسه عشقت نیلا جونت غیرتی شو چیکار به من داری ولم کن چته چته چی از جونم میخوای
گفت خودتو لعنتی خودت چرا نمیخوای بفهمی من فقط ترو میخوام
دوتامون نفس نفس میزدیم
قهقهه ای زدم مثل همیشه مثل بار اولی که بهم اعتراف کرد دقیقا مثل 7سال پیش خندیدم تک خنده ای کرد و گفت:این عادتت رو هنوز ترک نکردی دوباره خندیدم که ازم فاصله گرفت و رفت داخل خواستم از در فرار کنم و در خیلی آروم باز کردم و خواستم برم بیرون که در با دستای برسام بسته شد برگشتم گفت:کجا با این عجله نگاش کردم که گفت :تو که خیلی بلبل زبونی چرا الان چیزی نمیگی هوم لبمو گاز گرفتم که گفت: دوستداشتنی ببینی کادوی برسام چیه مگه نه سرمو به بالا و پایین به نشونه آره تکون دادم که همون جعبه رو جلوم باز کرد گفت : این حلقه رو خریده که دستت کنم خوب آره میدونست آره اینو خرید که بهم تلنگر بزنه که اعتراف کنم
حلقه مردونه رو دستش کرد و جعبه رو گرفت جلوم و گفت: میشی دنیام؟
گوشیش زنگ خورد که پوفی گفت و تماس رو قطع کرد انگشتر رو از جعبه بیرون اوردم که....
گفت مجبوری مجبوری آنقدر آرایش کنی
کی بهت گفته ساده خوشکل نیستی کی بهت اجازه داده با هامین باشی کی گفته برا اون پسره بخندی
با دلی پر گفتم خودم خودم به کسی چه تو چته چرا غیرتی میشی برو واسه عشقت نیلا جونت غیرتی شو چیکار به من داری ولم کن چته چته چی از جونم میخوای
گفت خودتو لعنتی خودت چرا نمیخوای بفهمی من فقط ترو میخوام
دوتامون نفس نفس میزدیم
قهقهه ای زدم مثل همیشه مثل بار اولی که بهم اعتراف کرد دقیقا مثل 7سال پیش خندیدم تک خنده ای کرد و گفت:این عادتت رو هنوز ترک نکردی دوباره خندیدم که ازم فاصله گرفت و رفت داخل خواستم از در فرار کنم و در خیلی آروم باز کردم و خواستم برم بیرون که در با دستای برسام بسته شد برگشتم گفت:کجا با این عجله نگاش کردم که گفت :تو که خیلی بلبل زبونی چرا الان چیزی نمیگی هوم لبمو گاز گرفتم که گفت: دوستداشتنی ببینی کادوی برسام چیه مگه نه سرمو به بالا و پایین به نشونه آره تکون دادم که همون جعبه رو جلوم باز کرد گفت : این حلقه رو خریده که دستت کنم خوب آره میدونست آره اینو خرید که بهم تلنگر بزنه که اعتراف کنم
حلقه مردونه رو دستش کرد و جعبه رو گرفت جلوم و گفت: میشی دنیام؟
گوشیش زنگ خورد که پوفی گفت و تماس رو قطع کرد انگشتر رو از جعبه بیرون اوردم که....
۵.۶k
۲۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.