فریب کارp13

با هم به عمارت بر می‌گردند
کریستوفر با اخم جلو می آید

"دیر کردی جی هوان!" Christopher

"کارم طول کشید" ji hwan

نگاهی به عروسک داخل دستان جئون کرد

"معلومه،برو داخل رئیس کارت داره" christopher

اخم های جی هوان دوباره به هم می پیوندد
قوم های محکمش را به سالن بر می‌دارد

"کجا بودی؟"

"کار داشتم" ji hwan

"میدونی امروز چه روزی بود؟"

"اهمیتی نمیدم" ji hwan

پدرش که تا اکنون سعی داشت عصبی نشوند فریاد می‌زند

"جی هوان!"

خنثی نگاهش می‌کند

"من نزدیک شمام پدر نیازی نیست فریاد بکشید خدایی نکرده شنواییم هم به عضو های از دست رفته ام اضافه میشه" ji hwan

روی میز می کوبد

"پسره ی عوضی !"

"شبتون بخیر " ji hwan

بی توجه به فریاد های پدرش سمت اتاق می‌رود
در را باز می‌کند و نگاهی به اتاقش کع با تابوت یک مرده فرقی نداره می اندازد

"لعنت به امروز " ji hwan

کریستوفر در را باز می کند
با مینی کیکی صورتی داخل می‌شود و آهسته برایش میخواند

"تولدت مبارک،تولدت مبارک،تولدت مبارک جینا کوچولو"

لب هایش با تلخی کش می آید

"کریس" Ji hwan

کیک را روی میز می گذارد و جلو می‌رود
دستانش دو طرف صورت لطیف دختر مقابلش گذاشته می‌شود و با چسبیدن لب های داغش به پیشانی سرد جینا زمان می ایستد

جئون آهسته از لای در آنها را تماشا می‌کند و قدمی عقب می‌رود
دو مرد، در حال بوسیدن همدیگر؟ یعنی شایعات حقیقت داشت؟
دیدگاه ها (۱۵)

فریب کارp14

فریب کارp15

فریب کارp12

فریب کارp11

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط