فریب کارp12
جی هوان با دقت حرکات دایره رو زیر نظر میگیرد
۵ تیر به وسط دایره برخورد میکند و مرد چشمانش از هدف گیری او گرد میشود
"تبریک میگم"
جی هوان تشکر زیر لبی می کند و عروسک را میگیرد
جئون که نمی تواند جلوی خودش را بگیرد با صدای بلندی میخندد
جی هوان با تعجب بر میگردد
"چرا داری میخندی؟" ji hwan
قطره اشکی از گوشه چشمش سر میخورد
اما نمی داند چطور بیان کند خرس هم قد اوست
"هیچی یاد یه خاطره افتادم " jk
جی هوان اخمی میکند و چیزی نمی گوید
"کوکویاااا" Liobo
جئون برمیگردد و با دیدن لیوبو تعجب میکند
"لیوبو؟ اینجا چیکار میکنی؟" jk
پوکر فیس او را نگاه میکند
"ظاهرا این سوال رو من باید از تو بپرسم راستی اون دختر پشت سرت کیه کلک مخ کیو زدی؟" Liobo
جی هوان که صدایش را میشوند اخم میکند و به بم ترین حالت ممکن میگوید :
"چوی جی هوان هستم،جناب جئون دوست دخترشون رو دیدن منم به عنوان اولین روز کاری سخت نگرفتم تا کمی با هم وقت بگذرونن" ji hwan
لیوبو دهانش از تعجب باز میشودجئون چشم غره ای میرود و نامحسوس نیشگون از بازوی او میگیرد
لیوبو آهسته زمزمه میکند:
"دوست دخترت کجا بود کوکو سوخته؟" Liobo
دست جی هوان را میگیرد
"خوشحال شدم دیدمت لیوبو،فعلا" jk
و با قدم هایی تند صحنه را ترک کرد چون می دانست اگر بیشتر بماند لیوبو همه چیز را بر ملا میکند
"ممنون" ji hwan
"برای چی؟" jk
"فقط ممنون،متوجه میشم که میخوای من رو از این مود در بیاری" ji hwan
جئون با تعجب نگاهش میکند
"چطوری فهمیدی؟" jk
"کف دستات خیس عرقه،چشمات داد میزنه که استرس داره و دوستت شک منو به یقین تبدیل کرد
بازم میگم ممنون،این کارت خیلی برام با ارزش بود که نخواستی به غرور من لطمه بزنی " ji hwan
لبخند میزند
"وظیفه است" jk
سرش را به طرفین تکان میدهد
"وظیفه نیست، تو انسانیت داری" ji hwan
عروسک را از دستان ظریف او میگیرد
"شاید کمی به درد بخوره و اجازه بده رئیس بهم آسون بگیره ؟" jk
اخم میکند تا جلوی خنده اش را بگیرد
اما در دل خود میگوید:
'زیباترین شب رو برام توی ۲۵ سال زندگیم رقم زدی 'ji hwan
۵ تیر به وسط دایره برخورد میکند و مرد چشمانش از هدف گیری او گرد میشود
"تبریک میگم"
جی هوان تشکر زیر لبی می کند و عروسک را میگیرد
جئون که نمی تواند جلوی خودش را بگیرد با صدای بلندی میخندد
جی هوان با تعجب بر میگردد
"چرا داری میخندی؟" ji hwan
قطره اشکی از گوشه چشمش سر میخورد
اما نمی داند چطور بیان کند خرس هم قد اوست
"هیچی یاد یه خاطره افتادم " jk
جی هوان اخمی میکند و چیزی نمی گوید
"کوکویاااا" Liobo
جئون برمیگردد و با دیدن لیوبو تعجب میکند
"لیوبو؟ اینجا چیکار میکنی؟" jk
پوکر فیس او را نگاه میکند
"ظاهرا این سوال رو من باید از تو بپرسم راستی اون دختر پشت سرت کیه کلک مخ کیو زدی؟" Liobo
جی هوان که صدایش را میشوند اخم میکند و به بم ترین حالت ممکن میگوید :
"چوی جی هوان هستم،جناب جئون دوست دخترشون رو دیدن منم به عنوان اولین روز کاری سخت نگرفتم تا کمی با هم وقت بگذرونن" ji hwan
لیوبو دهانش از تعجب باز میشودجئون چشم غره ای میرود و نامحسوس نیشگون از بازوی او میگیرد
لیوبو آهسته زمزمه میکند:
"دوست دخترت کجا بود کوکو سوخته؟" Liobo
دست جی هوان را میگیرد
"خوشحال شدم دیدمت لیوبو،فعلا" jk
و با قدم هایی تند صحنه را ترک کرد چون می دانست اگر بیشتر بماند لیوبو همه چیز را بر ملا میکند
"ممنون" ji hwan
"برای چی؟" jk
"فقط ممنون،متوجه میشم که میخوای من رو از این مود در بیاری" ji hwan
جئون با تعجب نگاهش میکند
"چطوری فهمیدی؟" jk
"کف دستات خیس عرقه،چشمات داد میزنه که استرس داره و دوستت شک منو به یقین تبدیل کرد
بازم میگم ممنون،این کارت خیلی برام با ارزش بود که نخواستی به غرور من لطمه بزنی " ji hwan
لبخند میزند
"وظیفه است" jk
سرش را به طرفین تکان میدهد
"وظیفه نیست، تو انسانیت داری" ji hwan
عروسک را از دستان ظریف او میگیرد
"شاید کمی به درد بخوره و اجازه بده رئیس بهم آسون بگیره ؟" jk
اخم میکند تا جلوی خنده اش را بگیرد
اما در دل خود میگوید:
'زیباترین شب رو برام توی ۲۵ سال زندگیم رقم زدی 'ji hwan
- ۲۲.۵k
- ۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط