پارت 59
#پارت_59
رسیدیم خونه ...ارشام خوابید ... بعد رفتم پیش ارش ...
+ میخوای چی کارش کنی ؟
- من هیچی نمدونم ، میزارم ارشام خودش به حساب این برسه ..
+ جدی
- اره ، من خیلی خستم میرم ، بابت کارای امروزم ممنونم ازت و از دوس دخ.ترم تشکر کن ...
+ کاری نکردیم این چه حرفیه
از ارش خدافسی کردم ... رفتم توی اتاق خیلی ناز خوابیده بود...
رفتم کنارش نشستم و دست سردمو رو پیشونیش گذاشتم ..
از تب داشت میسوخت ... ب.وسه ایی روی پیشونیش زدمو ... بلند شدم .
به پزشک خانوادگی زنگ زدم که برای معاینش بیاد ...
کارش که تموم شد گف اثرات ماده اییه که توی بدنشه ... وقتی پرسیدم چی ....
گفت تقویت کننده ج. نسی ... وقتی اینو گفت رفتم توی شُک ...
رفتارم با ارشام خیلی بد بود ، کارایی که اون میکرد دست خودش نبود ...
کنارش روی تخت دراز کشیدم ، دستم بدجور درد میکرد ... دکتر دستمو پانسمان کرد گف برم بیمارستان که گفتم نمیخواد...
ول نشونه روی دست اون یارو چقد اشنا بود ، یعن کجا دیده بودمش ....
یهو فکرم رفت سمت کوچولوم ...
چقد کوچولوی توی شکمم امروز اذیت شده بود ....
سرمو گذاشتم روی شونه ارشامو اروم خوابیدم ...
رسیدیم خونه ...ارشام خوابید ... بعد رفتم پیش ارش ...
+ میخوای چی کارش کنی ؟
- من هیچی نمدونم ، میزارم ارشام خودش به حساب این برسه ..
+ جدی
- اره ، من خیلی خستم میرم ، بابت کارای امروزم ممنونم ازت و از دوس دخ.ترم تشکر کن ...
+ کاری نکردیم این چه حرفیه
از ارش خدافسی کردم ... رفتم توی اتاق خیلی ناز خوابیده بود...
رفتم کنارش نشستم و دست سردمو رو پیشونیش گذاشتم ..
از تب داشت میسوخت ... ب.وسه ایی روی پیشونیش زدمو ... بلند شدم .
به پزشک خانوادگی زنگ زدم که برای معاینش بیاد ...
کارش که تموم شد گف اثرات ماده اییه که توی بدنشه ... وقتی پرسیدم چی ....
گفت تقویت کننده ج. نسی ... وقتی اینو گفت رفتم توی شُک ...
رفتارم با ارشام خیلی بد بود ، کارایی که اون میکرد دست خودش نبود ...
کنارش روی تخت دراز کشیدم ، دستم بدجور درد میکرد ... دکتر دستمو پانسمان کرد گف برم بیمارستان که گفتم نمیخواد...
ول نشونه روی دست اون یارو چقد اشنا بود ، یعن کجا دیده بودمش ....
یهو فکرم رفت سمت کوچولوم ...
چقد کوچولوی توی شکمم امروز اذیت شده بود ....
سرمو گذاشتم روی شونه ارشامو اروم خوابیدم ...
۲.۸k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.