مدیر : خب دیگه برید سر کلاس
مدیر : خب دیگه برید سر کلاس
ویو سوجی
مرتیکه عوضی رو دوست خواهرم دست بلند میکنی ها
نشونت میدم
مین وو دوست سوجی : داداش خوبی
سوجی : خوبم خوبم ولی اون دیگه باید مراقب خودش باشه
مین وو : باشه داداش تلافی میکنیم تو آروم باش
سوجی : سوزی کوو
مین وو : دوستش رو برد لباسش رو عوض کنه
سوجی : آها
سوجی : مین وو
مین وو : چیه داداش
سوجی : میخوام دوباره قلدر شم
مین وو : ولی داداش...
سوجی : میدونم تازه دست برداشتم
ولی اینبار نمیخوام کسی رو اذیت کنم
مین وو : پس چرا میخوای دوباره قلدر بشی
سوجی : بخاطر اون وو ( همینجا استپ کن ، اون وو همون پسره است اون عوضی )
مین وو : باشه داداش هر جور میخوای
سوجی : تروخدا مین وو یه جوری رفتار نکن انگار من ریستم
مین وو : والا اینجا تو داری دستور میدی
سوجی : باشه هالا
سوجی : الکس کو اصلا بچها کوووان
مین وو : رفتن تو کلاس
سوجی : مگه کلاس شروع شد
مین وو : نیم ساعته
سوجی : نههههههه
مین وو : داداش وقتی اونجا داشتی سخنرانی میکردی نیم ساعت گذشت
سوجی : مین وو
مین وو : ها
سوجی : میدونی الان وقت چیه
مین وو : چی
سوجی : بدوو تو کلاس
ویو سوجی
مرتیکه عوضی رو دوست خواهرم دست بلند میکنی ها
نشونت میدم
مین وو دوست سوجی : داداش خوبی
سوجی : خوبم خوبم ولی اون دیگه باید مراقب خودش باشه
مین وو : باشه داداش تلافی میکنیم تو آروم باش
سوجی : سوزی کوو
مین وو : دوستش رو برد لباسش رو عوض کنه
سوجی : آها
سوجی : مین وو
مین وو : چیه داداش
سوجی : میخوام دوباره قلدر شم
مین وو : ولی داداش...
سوجی : میدونم تازه دست برداشتم
ولی اینبار نمیخوام کسی رو اذیت کنم
مین وو : پس چرا میخوای دوباره قلدر بشی
سوجی : بخاطر اون وو ( همینجا استپ کن ، اون وو همون پسره است اون عوضی )
مین وو : باشه داداش هر جور میخوای
سوجی : تروخدا مین وو یه جوری رفتار نکن انگار من ریستم
مین وو : والا اینجا تو داری دستور میدی
سوجی : باشه هالا
سوجی : الکس کو اصلا بچها کوووان
مین وو : رفتن تو کلاس
سوجی : مگه کلاس شروع شد
مین وو : نیم ساعته
سوجی : نههههههه
مین وو : داداش وقتی اونجا داشتی سخنرانی میکردی نیم ساعت گذشت
سوجی : مین وو
مین وو : ها
سوجی : میدونی الان وقت چیه
مین وو : چی
سوجی : بدوو تو کلاس
۸.۰k
۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.