من عاشق شدم
من عاشق شدم
پارت (27)
☆☆☆☆☆☆☆
خانم لونا:وای امروز مگه شیفت هه سو نیست پس برا هنوز نیومده
سولی:نمیدونم والا
(یه پیامکی توی گوشی سولی میاد)
(سولی گوشیشو چک میکنه)
سولی اینارو تو ذهنش میگه:ها این عکس کیه که پخش شده؟؟
وایسا ببینم این چه آشناست....آهاننن این فک کنم همون پسرست که یبار هه سو رو رسوند دم مغازه فک کنم هه سو هم عاشقش شده بود نمیدونم
اون چه پسر لاشیه که با دخترای دیگه پارتی میره یا باهاشون میخوابه
یعنی هه سو این عکسارو ندیده؟؟
هه سو:سلام خانم لونا سلام سولی ببخشید دیر کردممم
خانم لونا:سلام اشکالی نداره
سولی:سلام
خانم لونا:میدونی امروز شیفت توعه؟؟
هه سو:بله خانم
سولی:هه سو یه لحظه میای
هه سو:چی شده؟؟
سولی:اممم... ببین نمیدونم واقعا اشتباه فکر کردم یا نه اصلا نمیدونم ولی این عکس رو ببین این عکس اون پسره نیست که عاشقش بودی؟؟
هه سو:ها؟؟
چی؟؟آره خودشه....
(هه سو گریش میگیره)
هه سو:بده ببینم این کدوم پارتیه
هه سو آدرس پارتی و اتاقو حفظ میکنه و از مغازه میره بیرون
سولی:وای... نباید بهش نشون میدادم باید صبر میکردم خودش ببینه
خانم لونا:چرا هه سو رفت
سولی:حالش بد بود من امروز جاش شیفتم
خانم لونا:باشه
(هه سو میدوه و به پارتی میرسه)
(هه سو وارد پارتی میشه)
هه سو:ببخشید آقا اتاقای پارتی کجاست؟؟
آقا:همینو برید مستقیم پیدا میکنید همون جاست که شماره زده رو درا
(هه سو به طرف در شماره 23 میره)
هه سو اینارو تو ذهنش میگه:وای من که کارت این در رو ندارممم
(هه سو روی کاغد عدد 23 مینویسه و جلوی اون که قفل در رو باز میکنه نگه میداره و در باز میشه)
هه سو:هورا باز شددد
(هه سو یواشکی از گوشه در اتاق رو چک میکنه و میبینه که ته ها اونجا تنها خوابیده)
هه سو اینا رو تو ذهنش میگه:چی چرا ته ها تنهاست نه نباید انقدر ساده باشم حتما دختره الان تازه از پیشش رفته
ته ها:هوی کی اونجاست
هه سو تو ذهنش میگه:وایی منو دیددد چیکار کنممم
(هه سو میدوه)
ته ها:هی وایسا ببینم فک کردی میتونی از دستم فرار کنی
(ته ها هه سو رو از پشت میگیره و هه سو میخوره زمین
هه سو جلوی صورتشو با دستاش میگیره تا ته ها نشناستش)
.......
مایل به پارت بعدی؟؟
پارت (27)
☆☆☆☆☆☆☆
خانم لونا:وای امروز مگه شیفت هه سو نیست پس برا هنوز نیومده
سولی:نمیدونم والا
(یه پیامکی توی گوشی سولی میاد)
(سولی گوشیشو چک میکنه)
سولی اینارو تو ذهنش میگه:ها این عکس کیه که پخش شده؟؟
وایسا ببینم این چه آشناست....آهاننن این فک کنم همون پسرست که یبار هه سو رو رسوند دم مغازه فک کنم هه سو هم عاشقش شده بود نمیدونم
اون چه پسر لاشیه که با دخترای دیگه پارتی میره یا باهاشون میخوابه
یعنی هه سو این عکسارو ندیده؟؟
هه سو:سلام خانم لونا سلام سولی ببخشید دیر کردممم
خانم لونا:سلام اشکالی نداره
سولی:سلام
خانم لونا:میدونی امروز شیفت توعه؟؟
هه سو:بله خانم
سولی:هه سو یه لحظه میای
هه سو:چی شده؟؟
سولی:اممم... ببین نمیدونم واقعا اشتباه فکر کردم یا نه اصلا نمیدونم ولی این عکس رو ببین این عکس اون پسره نیست که عاشقش بودی؟؟
هه سو:ها؟؟
چی؟؟آره خودشه....
(هه سو گریش میگیره)
هه سو:بده ببینم این کدوم پارتیه
هه سو آدرس پارتی و اتاقو حفظ میکنه و از مغازه میره بیرون
سولی:وای... نباید بهش نشون میدادم باید صبر میکردم خودش ببینه
خانم لونا:چرا هه سو رفت
سولی:حالش بد بود من امروز جاش شیفتم
خانم لونا:باشه
(هه سو میدوه و به پارتی میرسه)
(هه سو وارد پارتی میشه)
هه سو:ببخشید آقا اتاقای پارتی کجاست؟؟
آقا:همینو برید مستقیم پیدا میکنید همون جاست که شماره زده رو درا
(هه سو به طرف در شماره 23 میره)
هه سو اینارو تو ذهنش میگه:وای من که کارت این در رو ندارممم
(هه سو روی کاغد عدد 23 مینویسه و جلوی اون که قفل در رو باز میکنه نگه میداره و در باز میشه)
هه سو:هورا باز شددد
(هه سو یواشکی از گوشه در اتاق رو چک میکنه و میبینه که ته ها اونجا تنها خوابیده)
هه سو اینا رو تو ذهنش میگه:چی چرا ته ها تنهاست نه نباید انقدر ساده باشم حتما دختره الان تازه از پیشش رفته
ته ها:هوی کی اونجاست
هه سو تو ذهنش میگه:وایی منو دیددد چیکار کنممم
(هه سو میدوه)
ته ها:هی وایسا ببینم فک کردی میتونی از دستم فرار کنی
(ته ها هه سو رو از پشت میگیره و هه سو میخوره زمین
هه سو جلوی صورتشو با دستاش میگیره تا ته ها نشناستش)
.......
مایل به پارت بعدی؟؟
- ۸.۵k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط