فیک وقتی نمیدونه دوسش داری پارت ۱۲
فیک وقتی نمیدونه دوسش داری پارت ۱۲
جیمین =یونجی حالا چیکار کنم گوشی رو جواب نمیده
یونجی=اشکال نداره برو دنبالش 🥺
جیمین=اخه الان من کدوم بار رو بگردم تا پیداش کنم
یونجی=ببین جیمین یه زنگ به ماری بزن بگو شمار اون دوستشو بده هرکاری کن تا نره من حس بهم میگه میخان بهش تجاوز کنن(داداش حالا به خودت تجاوز شده به همه گیر دادی:/)
جیمین=خو شما دوستشو گرفتم مصلا چی شد
یونجی=از دوسش بپرس کجان 🥲
جیمین=عجب عقلی داری آفرین 😑😐
جیمین=نه بزار با مهربونی بهش میگم بعد منم میرم میارمش😐
یونجی=اومم اره جیمین
جیمین=جونم
یونجی =خودت میدونی من از اون دختر بدم میاد ولی خو دلم واسش میسوزه نزار مثل من شه🤕
جیمین=اعععع یونجی باز گفتی منو نارحت نکن😢
یونجی=باشه بدو):
جیمین=بیا یه بوس بده من رفتم بایییی
یونجی=بای):
جیمین=بزار یه زنگ بهش بزنم
اع جواب داد
ماری=الو
جیمین=ماری جونم کجایییییی
ماری=من الان داریم میریم سمت بار🥲🥲
جیمین=میشه منم بیام با یونجی دعوام شد حال ندارم آدرس بفرست بیام
ماری=اها باشه بیا🗿🚬
آدرسو الان میفرستم
جیمین=باشه بای(:
ار زبان جیمین
بعد اینکه آدرسو فرستاد سمت بار حرکت کردم که رسیدم وقتی رسیدم لباس ماری رو که دیدم دوست داشتم جرش بدم بخاطر همین رفتم سمتش
ماری=تا از ماشین پیاده شدم دیدم جیمین اومد و .......
🚬🗿
تمام
۳۵لایک😐
۳۰کامنت 😑
جیمین =یونجی حالا چیکار کنم گوشی رو جواب نمیده
یونجی=اشکال نداره برو دنبالش 🥺
جیمین=اخه الان من کدوم بار رو بگردم تا پیداش کنم
یونجی=ببین جیمین یه زنگ به ماری بزن بگو شمار اون دوستشو بده هرکاری کن تا نره من حس بهم میگه میخان بهش تجاوز کنن(داداش حالا به خودت تجاوز شده به همه گیر دادی:/)
جیمین=خو شما دوستشو گرفتم مصلا چی شد
یونجی=از دوسش بپرس کجان 🥲
جیمین=عجب عقلی داری آفرین 😑😐
جیمین=نه بزار با مهربونی بهش میگم بعد منم میرم میارمش😐
یونجی=اومم اره جیمین
جیمین=جونم
یونجی =خودت میدونی من از اون دختر بدم میاد ولی خو دلم واسش میسوزه نزار مثل من شه🤕
جیمین=اعععع یونجی باز گفتی منو نارحت نکن😢
یونجی=باشه بدو):
جیمین=بیا یه بوس بده من رفتم بایییی
یونجی=بای):
جیمین=بزار یه زنگ بهش بزنم
اع جواب داد
ماری=الو
جیمین=ماری جونم کجایییییی
ماری=من الان داریم میریم سمت بار🥲🥲
جیمین=میشه منم بیام با یونجی دعوام شد حال ندارم آدرس بفرست بیام
ماری=اها باشه بیا🗿🚬
آدرسو الان میفرستم
جیمین=باشه بای(:
ار زبان جیمین
بعد اینکه آدرسو فرستاد سمت بار حرکت کردم که رسیدم وقتی رسیدم لباس ماری رو که دیدم دوست داشتم جرش بدم بخاطر همین رفتم سمتش
ماری=تا از ماشین پیاده شدم دیدم جیمین اومد و .......
🚬🗿
تمام
۳۵لایک😐
۳۰کامنت 😑
۷.۳k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.